#نغمه_عشق_پارت_37

هیچی نگفت بهش حق می دادم من اصلا تصمیم نداشتم به آرش زنگ بزنم.شاید آرش رو مانع سعادت خودم می دونستم.

آرش :خب کاری نداری؟

با اینکه می دونستم هنوز از دستم ناراحته باهش خداحافظی کردم.چرا دلم براش نسوخت؟بی تفاوت بلند شدم و یکم برای خودم همبرگر درست کردم و خوردم و منتظر فردا شدم تا برم دانشگاه.

صبح زود بلند شدم و لباس پوشیدم و اینبار با اتوبوس رفتم ولی خب به سختی تونستم یاد بگیرم.روی یه صندلی نشستم و جزوه های دیروز رو مرور کردم که یه دفعه سایه یه نفر رو بالای سر خودم دیدم. سرمو که بلند کردم دیدم همون جوون دیروزیه.آروم و باز با همون صدای قشنگش گفت:

_سلام.

_سلام.

گفت:می تونم اینجا بشینم؟!

کناری خزیدم و گفتم:بله خواهش می کنم.

چرا اجازه دادم یه مرد غریبه کنارم بشینه؟!چرا بهش نگفتم:نه.نمی دونم چرا؟هیچی نگفتم که گفت:

_اسم من امید.اسم شما چیه؟

سرمو بلند کردم و بهش نگاه کردم.چقدر قشنگ بود.چه چهره جذاب و قشنگی داشت.چه موهایی.چه پوست سفیدی.چه اندام قشنگی.یه لباس خیلی قشنگ پوشیده بود،به کلی فراموش کردم که مدتیه دارم نگاش می کنم یه دفعه به خودم اومدم دیدم داره صدام می کنه ازخودم خجالت کشیدم و گفتم:

_ببخشید.

خندید و گفت نگفتید اسمتون چیه؟

آروم گفتم: نغمه .

اعصابم از دست خودم خرد شده بود.چرا نگفتم جاوید؟چرا گفتم نغمه ؟اصلا چرا من با او همکلام شده بودم؟خودمم نمی دونستم.آروم زیر لب گفت:

_ نغمه .اسم قشنگیه.

_ممنون.

یکم که گذشت پرسید:شما باید سال اولی باشین؟

_بله.شما چی؟

امید :منم سال اولی هستم.

دیگه هیچی نگفتم که گفت:

_نباید اهل شیراز باشین؟

_نه اهل تهرانم.

امید:من اهل کاشانم.

نمی دونم چرا گفتم:

_اما شهر من کاشان نیست.شهر من گم شده است من با تاب من با تب

یک دفعه به خودم اومدم دیدم امید داره نگام می کنه.

خجالت کشیدم که خندید و گفت:

_خانه ای در طرف دیگر شب ساخته ام.

بعد بلند شد و گفت:بهتره که بریم.

بلند شدیم و با هم رفتیم طرف کلاس که امید گفت:

-طبع شاعری هم که دارین؟

_من عاشق شعرای سهراب سپهری ام.

امید:فقط سهراب سپهری؟

_فریدون مشیری،فروغ فرخزاد و خیلی های دیگه.

امید:پس به شعر نو علاقه دارین؟

_بله.

آروم گفت:

_منم شعر نو رو دوست دارم ولی بیشتر اشعار حافظ رو می خونم دیگه حرفی بینمون رد و بدل نشد و باز کلاس درس شروع شد و من به کلی موضوع رو فراموش کردم.وقتی کلاس تموم شد امید بدون خداحافظی رفت.منم رفتم خونه.


romangram.com | @romangram_com