#نغمه_عشق_پارت_27

_باشه پس صبر کن تا کیفم و بردارم.

برگشتم و کیفم و برداشتم و با مامان خداحافظی کردم و سوار ماشین آرش که یه پراید بود شدم وقتی آرش رو کنارم دیدم یه احساس عجیبی بهم دست داد.یعنی من درست انتخاب کرده بودم؟یه چیز در من می گفت زود تصمیم گرفتی.

یکم که گذشت آرش گفت:

_چرا ساکتی؟

_چی بگم؟

یکم مکث کرد و گفت:

_فکر کنم خیلی حرف داری که بخواهی بهم بگی.

_ آرش ؟!

نگام کرد و گفت:

_جان؟

یه جوری شدم و گفتم:

_می شه ازت یه خواهشی بکنم.

آرش :بگو.

_می شه تا وقتی که من توی دانشگاه جا بیافتم مراسم عروسی رو عقب بندازیم.

لبخند قشنگی زد و گفت:

_آره چه اشکالی داره.اصلا این فرصت خوبیه که تو منو بهتر بشناسی.

_یعنی تو دیگه نمی خوای منو بهتر بشناسی؟

آرش :نیازی نیست.

_چرا؟

هیچی نگفت.یکم که گذشت گفت:

_برای اینکه شناخت آدما تو اولین نگاه کار منه.من خیلی وقته که تو رو می شناسم از روزی که برای اولین بار دیدمت.از اون روز تا حالا خوب فرصت داشتم که به تو فکر کنم حالا نوبت توئه.دوست ندارم این فرصت رو ازت بگیرم.قول هم می دم که دیگه درباره ی ازدواج حرفی نزنم.... نغمه ؟

_بله.

آرش :دوستت دارم خیلی زیاد.

(چقدر سخته یه نفر آدم و دوست داشته باشه ولی تو نسبت به اون هیچ حسی نداشته باشی.:(( )

دلم ریخت پس چرا تموم نمی شه.؟من چی باید بگم.جواب آرش رو چی باید بدم،ترجیح دادم هیچی نگم. آرش هم دیگه هیچی نگفت یکم که گذشت جلوی سینما نگه داشت و گفت:

_خب بریم که امروز باید خوب بگردونمت.

و رفتیم تو.فیلم خیلی قشنگی بود تا آخر فیلم من هیچی نفهمیدم تموم حواسم به فیلم بود و غافل از اینکه آرش تموم مدت فیلم داشت منو نگاه می کرد.وقتی فیلم تموم شد رو به آرش کردم و گفتم:

-فیلم قشنگی بود به خصوص اونجایی که اون پسره داشت خودشو واسه دختره لوس می کرد ولی دختره بهش محل نمی داد.

آرش به خودش اومد و گفت:

_چی ؟آره خیلی قشنگ بود.

_ولی مثل اینکه تو اصلا فیلم رو نگاه نمی کردی.

دستمالی رو درآورد و عرق پیشونیش رو پاک کرد و گفت:

_بیا بریم بیرون اینجا هوا خیلی گرمه.

_چرا چیزی نخوردی؟

آرش :نمی دونم.میل نداشتم.

بعد با هم بلند شدیم و اومدیم بیرون.وقتی سوار ماشین شدیم رو به آرش کردم و گفتم:

_موقع فیلم حواست کجا بود؟

آرش :هیچ جا.باور کن.

عصبانی شدم و گفتم:


romangram.com | @romangram_com