#مسافر_پارت_95


صدای مجری فضای خونه رو پر کرد:

-سال یک هزار و سیصد نود و دو مبارک باد...

رو به آرتان گفتم:

-سالِ نو مبارک سلسله جبالِ غرور

تا اینو گفتم یه دستشو انداخت زیره پام و بغلم کرد

-سالِ نو مبارک فسقلی!

از بغلش اومد پایین و با دوتا فنجون چای از آشپزخونه اومدم بیرون،فنجونا رو گذاشتم رو میز و رفتم تو اتاق جعبه ی هدیه رو از تو کیفم درآوردم

رنگ قرمز و مشکیش آدمو به وجد می آورد.

با لبخند از اتاق خارج شدم و رفتم پیشش

-بفرما اینم هدیه ی سالِ نو

دستمو گرفت و وادارم کرد بشینم

-مرسی عزیزم

جعبه رو ازم گرفت و دستشو برد تو جیب کتش و هدیه ش رو درآورد

-ناقابله

زل زدم توچشاش و از ش تشکر کردم

یه گردنبند الله بود...

دستشو گرفتمو بلندش کردم چند بار کانال ها رو بالا و پایین کردم وقتی آهنگ مورد علاقه م میخواست پخش شه رو کانال مکث کردم

صدای بهنام صفوی منو آرتان رو به هم نزدیکتر کرد...





چشات ارامشی داره که تو چشمای هیچکی نیست

میدونم که توی قلبت به جز من جای هیچکی نیست

چشات ارامشی داره که دورم میکنه از غم

یه احساسی بهم میگه دارم عاشق میشم کم کم

تو با چشمای ارومت بهم خوشبختی بخشیدی

خودت خوبی و خوبی رو داری یاد منم میدی

تو با لبخند شیرینت بهم عشق و نشون دادی

توی رویایه تو بودم که واسه من دست تکون دادی

از بس تو خوبی میخوام،باشی تو کل رویاهام

تا جون بگیرم با تو،باشی امید فرداهام

آرتان آروم زیره گوشم زمزمه کرد:

-چشات ارامشی داره که پا بنده نگات میشم

ببین تو بازی چشمات دوباره کیش و مات میشم

بمون و زندگیمو با نگاهت اسمونی کن

بمون و عاشق من باش بمون و مهربونی کن

تو با چشمای ارومت بهم خوشبختی بخشیدی

خودت خوبی و خوبی رو داری یاد منم میدی

تو با لبخند شیرینت بهم عشق و نشون دادی

توی رویایه تو بودم که واسه من دست تکون دادی

از بس تو خوبی میخوام،باشی تو کل رویاهام

تا جون بگیرم با تو،باشی امید فرداهام


romangram.com | @romangram_com