#مسافر_پارت_34

انگشت اشاره ش رو سمت هیرمند گرفته بود و به حالت رقص تکون میداد در واقع میخواست با آهنگ هم حسی ایجاد کنه ولی...

طفلک همیشه تو اینجور کار کم میلنگید

منوتو باید که ما بشیم و تا ابد بمونیم

فردایی بهتر بسازیم باهم دیگه جوونیم

تا باهمیم پرنده ایم انگار تو آسمــــونیم

پرمیکشیم روی سر هم وقتی هم آشیونیم

پرمیکشیم روی سر هم وقتی هم آشیونیم

هیرمند یه جوری میرقصید با نگاه کردن بهش چندشم شد.مثا خانوما به کمرش پیچ و تاب میداد.به نظر من مرد باید مردونه برقصه...

آهی کشیدم و گفتم:

-مثل آرتان

چون صدای موزیک زیاد بود کسی حرفمو نشنید.

به هم رسیدیم امشب باز همو دیدیم امشب

به هم رسیدیم امشب باز همو دیدیم امشب

برای ما بودنمون نقشه کشیدیم امشب

برای ما بودنمون نقشه کشیدیم امشب

اسفند و دودکنیم ما گاهی حسوده دنیا

چش نخوره زندگی مون تنگ نظرن حسودا

به عشق هم مبتلا هم سفر و هم صدا

کعبه ی عشق و بسازیم که جای حقه خدا

کعبه ی عشق و بسازیم که جای حقه خدا

کعبه ی عشق و بسازیم که جای حقه خدا

به هم رسیدیم امشب باز همو دیدیم امشب

به هم رسیدیم امشب باز همو دیدیم امشب

برای ما بودنمون نقشه کشیدیم امشب

برای ما بودنمون نقشه کشیدیم امشب

(آهنگ به هم رسیدیم از حمید طالب زاده)

بعد از صرف شام قرار شد عروس و دوماد رو به خونه شون برسونیم درواقع همون عروس کشون

از سالن خارج شدیم که آرتان رو دیدم که داشت با حاج رضا صحبت میکرد.

با دیدن حاج رضا با خوشحالی رفتم سمتش تقریباً یه ماهی میدشد که ندیده بودمش.

با لبخند گفتم:

-سلام بابا

--سلام به روی ماه دخترم خوبی بابا؟

با دستاش صورتم رو قاب گرفت و پیشونیم رو بوسید.

-ممنون شما چطوری؟

-خدا رو شکر منم خوبم.چرا جدیداً پیش ما نمیای؟

تا خواستم حرف بزنم حاج رضا به آرتان اشاره کرد و گفت:

-اگه تقیر این شاه پسره گوشاشو ببرم

شیطون به آرتان نگاه کردم .

اونم بهم نگاه کرد و مظلومانه دستش و رو ته ریشش کشید.

-نه درسام یکم سنگین بود.

-خب بسلامتی این ترم تموم شد دخترم؟

-بله

romangram.com | @romangram_com