#مسافر_پارت_25


آرتان که تا اون موقع ما رو نگاه میکرد گفت:

-خب مامان ما میریم بالا آندیا خسته س.

- بذار براتون غذا بیارم توام از صبح که رفتی چیزی نخوردی و گفتی از گلوت پایین نمیره.

یه حس خوب تو وجودم بود یه روزنه امید.

آرتان منو خوابوند رو تخت و خودش هم نشست کنارم.سنگینی نگاهش رو حس کردم.لیلی جون در زد و با سینی غذا اومد داخل.

-بفرما اینم غذا آندیا جان غذاتو بخور به این آقای لجباز هم بگو بخوره.

--چشم لیلی جون.

-غذا تونو خوردین دیگه نیارین پایین بذارین همینجا باشه صبح میام برمیدارمش.من دیگه میرم شب بخیر.

--شب بخیر.

لیلی جون رفت و در رو پشت سرش بست. من رو کردم به آرتان و گفتم:

-جدی جدی بخاطر من ناهار نخوردی؟

--اشتها نداشتم.

-مرگ.ضدحال بزن فقط

--باشه بابا چرا خود زنی میکنی،بخاطر تو نخوردم.

خندیدم.محو صورتم شده بود،اونجوری معذب بودم با تعجب گفتم :

-نمیخوری؟

به خودش اومد .

-چرا ...چرا...تو بخور منم میخورم.

لیلی جون برا شام قورمه سبزی درست کرد.که البته غذای ظهر بود چون شب کسی دل و دماغ غذا درست کردن و غذا خوردن نداشت.با اشتها شروع به خوردن قورمه سبزی کردم.با صدای آرتان که داشت لباسشو عوض میکرد دست از خوردن کشیدم.

خدا رو شکر که وقتی نگاش کردم لباسشو پوشیده بود.

-چند وقته غذا نخوردی.

--به توچه...

رو صندلی کنار من نشست و با لحنی جدی گفت:

-چند وقته حالتو نگرفتما جوجو

سرمو انداختم پایین و با غذام بازی کردم در واقع اشتهام کور شد.

-الان مثلا چی شد؟سیر شدی؟؟؟

--اوهوم

-بخاطر تو از غذا خوردنم افتادم خیرت که به ما نمیرسه.

زیر لب شکمویی نثارش کردم و رو تختم خوابیدم.

**آرتـــــان...؟؟آرتان نرو

خطر داره آرتـــــــان

خواهش میکنم نرو تاریکه

خدایا خودت مواظبش باش...

آرتـــــــــــــــان...!!!**

بهت زده چشمامو باز کردم عرق سردی روی پیشونیم بود.این چه خوابی بود من دیدم؟؟؟وای خدایا آرتان...!!اتاق تاریک بود چیزی رو نمیدیدم.کورمال کورمال رفتم سراغ لامپ و روشنش کردم.

با نگرانی به آرتان نگاه کردم.آروم رو کاناپه خوابیده بود، دنیا رو آب ببره آرتانو خواب میبره.

جلو تر رفتم و صلواتی فرستادم،فکر کنم نور اذیتش کرد که چشاش باز شد.با چشای خمار نگام کرد و گفت:

-چی شده؟؟

--یه خواب بد دیدم

-نصفه شبی خواب دیدی اومدی منو چک میکنی؟دیوونه ای به خدا

اعصابم از حرفش خورد شد انگار نه انگار به خاطر اون نگران شدم .با حرص بهش نگاه کردم و گفتم:


romangram.com | @romangram_com