#مسافر_پارت_120

آیدا و محمد هم رفتن آتلیه...

یک ماه از عروسی محمد و آیدا گذشته...

شبِ عروسی بعد از اینکه مهمونا رفتن رسونیدمشون فرودگاه تا برای ماه عسل برن ترکیه

عروسی محمد و آیدا خیلی خوب بود و تفاوتش با عروسیه من این بود که ...

این بود که من دنبال یه ذره آرامش بودم ولی آیدا ...آیدا ...آرامش داشت...آرامشی که باحضور گرم ...شــــوهــــرش بدست آورده بود...

بهش حسودی نمیکنم ...چون لیاقتشو داره...

ولی...ولی منم لیاقت داشتم...واقعاً داشتم؟

اینقد به تسبیح فشار اوردم که پاره شد و دونه هاش پخش زمین شدن...

زیر لب گفتم:

-لعنتی

با کلافگی از روی تخت بلند شدم و مشغول جمع کردن دونه های تسبیح از زیره تخت شدم...

تقه ای به در خورد و لیلی جون اومد داخل اتاق...وقتی ومنو تو اون حالت دید گفت:

-خدا مرگم بده

با عجله اومد سمتم و ادامه داد:

-دخترم مگه دکترت نگفت باید استراحت کنی؟

نگاهی به شکم برآمده م کردم...

آره راست میگفت باید بیشتر از اینا مواظب خودم و دخترم می بودم

-بیا بیا عزیزم بیا بریم صبحونه بخور من اینا رو جمع میکنم

بدون اینکه حرفی بزنم به سمت آشپزخونه رفتم...صدای درو که شنیدم گفتم:

-تازه عروس اومد

لبخند تلخی زدم و درو باز کردم

آیدا با هیجان پرید بغلم و گفت:

-اوخ الهی فداش بشم

ازش فاصله گرفتم و گفتم:

-خدا نکنه دشمنات فدام شن

همینطور که میخندید گفت:

-به تو نگفتم به دخترت گفتم...یعنی من میام فدای تو میشم؟

پشت سرش بلند بلند خندید

رفتم تو آشپزخونه و پشت میز نشستم:

-رو آب بخندی

دستمو رو شکمم گذاشتم و آه بلندی سر دادم

لیلی جون و آیدا هراسون به سمتم اومدن و گفتن:

-چی شد؟

گوشه ی لبم رو به دندون گرفتم و صورتمو از درد جمع کردم

آیدا با عجله رفت سمت یخچال و یه لیوان آب برام آورد لیلی جون هم سعی داشت آرومم کنه

لیوان آب رو لاجرعه سرکشیدم ...دهنم خشک شده بود

لیلی جون دستی به سرم کشید و گفت:

-دخترم پاشو بریم دکتر،درسته که این دردا طبیعیه ولی خیالم اینجوری راحت نمیشه

درسته دکترم بهم گفته بود که در طی دوران بارداری دردایی سراغم میاد ولی اصلاً فکر نمیکردم به این شدت باشه...

صبحونه ی مختصری خوردم و رفتم تو اتاق و طولی نکشید که آماده شدم...

طبق معمول آیدا، لیلی جونو راضی کرده بود که باهام بیاد

سرمو به شیشه ماشین تکیه داده بودم و به بیرون نگاه میکردم که با حرف آیدا حواسمو جمع کردم:

romangram.com | @romangram_com