#مهمان_زندگی_پارت_51


- چرا بايد جواب كسي كه برات پشیزی ارزش نداره اينهمه مهم باشه

- توداری اشتباه ميكني

- در مورد چي؟ تهديد پدرت يا بي ارزش بودن خودم

- به نفعته كه از آرتین فاصله بگيري

- چرا ؟چون يكي توي اين خانواده منو درك ميكنه باعث ناراحتي تو شده

باخشم تن صدایش را بالا برد و تقریبا فریادگونه گفت :

- بقيه تو را درك نمي كنن؟ فكر ميكني متوجه نبودم که از سرشب مدام مادرم و ضايع مي كردي

- من اونو ضايع نكردم اما نمي تونم منطقشو برای نزدیک کردن ما بهم رو درك كنم

با خشونت گفت:

- فكر ميكني فقط پدر و مادر من مقصراین ازدواجند

- ما داشتيم زندگي خودمون و مي كرديم و خيلي هم خوشبخت بوديم

- پس چرا بايكي ازهمون خواستگارهاي سینه چاکی که داشتی ازدواج نكردي؟...هان ؟ .......چرا منتظر من نشستي؟

سايه از لحن تند او برآشفت و داد زد:

- من هیچ وقت منتظر تو نبودم حتي روحمم از وجود توخبر نداشت

آرمين كه ديد او حسابي عصبانيست ،با نفس عمیقی ترجیح داد سكوت كند،او هم از جايش برخاست و در حالي كه جعبه اهدايي آقاي مشایخ را روي ميز ميگذاشت گفت:

- اين هم هديه پدرت به عروس آینده اش ،بهتره نگه ش داري براي صاحب اصليش

آرمين با بي تفاوتي گفت :

- تو هميشه اینهمه بی ادبی و هديه ديگرون و پس ميفرستي؟

نفس عميقي كشيد و گفت:

- نه هر هديه اي و ،من عروس او نيستم و اينم به من تعلق نداره

- فعلا عروس اون تو هستي، پس مال خودت

با خشم فریاد کشید

- من به هيچ چيز شما احتیاجی ندارم ،از همتون متنفرم

آرمین با عصبانيت به طرف جعبه هجوم برد و با خشونت آن را به ديوار كوبيد و داد زد :

- بیا ،حالا راحت شدي

جعبه متلاشي شد و هر تكه آن به طرفي پرت شد .سايه که از ترس زبانش بند امده بود با بغض به آرمين خيره شد.آرمين دهان باز کرد چيزي بگويد اما منصرف شد وسریع از پله ها بالارفت

************************************************** **********

فصل ششم

صبح زود با صداي زنگ گوشی اش از خواب بيدار شد خوشحال بود كه قرار نيست امروزهم نمازش را قضا بخواند .او در خانواده اي متعصب و متدين بزرگ شده بود كه پدرش بيش از هر چيزي به نماز اول وقت اهميت ميداد از نظر پدرش بيشتر رفتارهاي سبك سرانه جوانان امروزي از روي بي ايماني بود به همين دليل هميشه به نظرات پدرش در هر موردی احترام مي گذاشت .پدرش او را خيلي خوب بار آورده بود. دختری متين و سنگين كه همه را در اولين برخورد به تحسين خودش وا ميداشت .


romangram.com | @romangram_com