#من_پلیسم_پارت_78
چه کنیم؟مگه من الان میتونم مخالفت کنم؟
هرچند اون ته مهای دلم خوشمم میاد!
کتی خیلی پکر اومد نشست کنارم و گفت:خب حالا....چقدر شاد شدی؟!یه چراغ سبز واسه این انتخابت عزیزم.
دهنشو کج کرده بود و با لج حرف میزد.یعنی زور زدم فقط نخندما!
الی گفت:خب حالا بریم بپوش ببینیم چجوری میشی؟یه دورم باید بریم سالن پاییین تو محیط قرار بگیری تمرین کنی.
هی وای...الان یادم افتاد.تو ساختمونی که مثلا خونه منه به جای پارکینگ و استخر و سونا و ازین چیزا یه سالن بزرگه مخصوص برگزاری مهمونی و پارتی و رقص.دیواراش ازیناس که میچرخه.یه طرفش آینه ست.یه طرفش دیوار طراحی شده.
یعنی قشنگ راست کار شیوا عالمی.یه زن که شغلش صادرات واردات لوازم آرایشه....حرفه اش رقصه!
یه سالن خیلی بزرگ که فکر کنم حدود 200-300 متری باشه.وسط سالن دقیقا،یه سکوی دایره ای شکله که فکر کنم جای ارکستر و خواننده و این چیزا باشه.من یه دور محض سرکشی به زیر دستام (البته ظاهرا!باطنا رفته بودم فوضولی!)رفتم اونجا.
نورپردازی سالن فوقالعاده بود!
دیوارا ترکیب رنگ بنفش و صورتی و قرمز....سقف صورتی و قرمز...نور هم میخورد به درودیوار....دیگه هیچی.یه جاهاییم لستر کریستال گذاشتن که نور کم میخوره بهش و منعکس میشه.ازین کریستالا که یا مکعبه یا دایره و ...
نمیدونم کارکیه ولی دستش درد نکنه کلی ایده گرفتم واسه خونه ام!
کجا بودیم اصلا؟!
آهـــــــــــان....الی و کتی لباسا رو تنم کردن.دلم نمیخواست امیر ببینه.حداقل همون وقع منو ببینه راحت ترم....واسه همین امیر و فرستادیم دنبال نخود سیاه.توی یکی از اتاقای خونه یه راه پله هست واسه سالن پپایین.هم یه جورایی در مخفی به حساب میاد هم واسه میزبان که دیگه از جلو در اصلی نره تو!
لباسم و توصیف کنم که شب مهمونی تو کفش نمونین.عرضم به حضور انورتون که من قرار شده تو این مهمونی سه دست لباس عوض کنم.طبق برنامه ای که واسه خر کردن آقا فربد کشیدیم لباس اولم واسه رقص عربیه.
یه لباس دو تیکه به ظاهر ولی قسمت بالایی با چندتا زنجیر به دامنش وصله.دامنش تا مچ پامه ولی روی هر دو پام چاک داره تا بالای بالا!
کمر دامنش جای یراقه.همونی که سرش دعوا بود.یه کمربند بنفش رنگ که روش پر از پولک و سکه اس تا صدا بده.دوتا خلخالم برای پام دارم که اونم بنفشه پارچش!
قسمت بالا تنه هم فقط روی سینه رو میپوشونه ولی با زنجیر به دامن وصله.یعنی دور تا دور کمرم زنجیر داره البته با فاصله.که وقتی راه میرم یا کمرمو میلرزونم زنجیرا هم به خاطر جنسشون رو کمرم میلغزن.
romangram.com | @romangram_com