#من_پلیسم_پارت_76
نمیخوام بگم چقدر سر فهموندم حرفم به الی و کتی چقدر حرص خوردم.ولی همینقدر بدونید که دلم میخواست تک تک گیسای اون دوتا زن افاده ای رو با همین دستام بکنم.
آخه مگه چقدر یه آدم ظرفیت داره؟منم انسانم جزء بشریت به حساب میام به خدا!
الان که دارم این چیزا رو تعریف میکنما ،صدای جیغ جیغ نخراشیدشونو میشنوم.
آخه من چی بگم؟الان دلم واسه شما میسوزه که میخوام تعریف نکنم!
الی جون میگه شما لباست زرد قناریه باید یراقت بنفش بادمجونی باشه.
یعنی اختلاف سلیقشون تو حلقومم!
کتی جونم میگه چون زرد و آبی فیروزه ای تو چشمه باید یراقم فیروزه ای باشه!
حالا انگار همه چی حله جز اون کمربند جینگیلی که صداش رو مخ آدمه ولی آقایون محترمو تحریک میکنه!
حالا الان مسئله مهم اینه که رنگ زرد قناری آفریقایی با بنفش بادمجونی استوایی تحریک کننده تره یا با آبی فیروزه ای ریودوژانیرویی!!
منم عین فرمانده یه لشگر شکست خورده سرمو گذاشتم رو دستمو به جر و بحثای مسخره دو مادر فولادزره گوش میکنم تا ببینم نتیجه چی میشه!
فکر کنم یه دو ساعتی سر این مساله دعوا میکردن که بالاخره امیر مانند فرشته نجاتی از بهشت برین سر رسید و با انتخاب یکی ازون دوتا رنگ مضحک به دعوا خاتمه داد!(چه ادبیاتی!لحن قشنگم تو حلقتون!)
امیر شقیقه هاشو با انگشت اشاره ماساژ داد و اومد کنارم نشست.
گفت:موندم سرهنگ رو چه حسابی این دوتا عجوزه رو انتخاب کرده!
خندیدم :رو حساب قرض الحسنه!
با یه نگاه خیلی خیلی جدی گفت خوشمزه!دهنتو در مواقع جدی ببند!
اینارو با نگاهش گفتا!
خودمو جمع کردم و گفتم:خب.....حالا نتیجه چی شد؟
romangram.com | @romangram_com