#من_پلیسم_پارت_48
اومد کنارم رو کاناپه.نفس عميق کشيد و گفت:رومانس...
تو دلم گفتم چى چى؟فارسى بگو.
ولى عقل حکم ميکرد اينجور مواقع سکوت کنى تا ضايع نشى!
پرسون نگاش کردم.سرشو اورد نزديک گردنم و دوباره نفس عميق کشيد:هيچ وقت فکر نميکردم اين بو واسم جذاب و تحريک کننده باشه!فرنازم هميشه رومانس استفاده ميکنه!
دوهزاريم افتاد که داره راجع به عطرم حرف ميزنه!من چه ميدونستم رومانس و پومانس ديگه چيه.عطر فقط عطر مشهدى!!!!!
اخم کردم که يعنى بهم برخورده.گفتم:فرناز کيه؟؟؟؟
يه لحظه تو بهت موند بعدش پقى زد زير خنده حالا نخند کى بخند.بيشعور من نميدونم چرا انقد همه چيش جذاب و قشنگه.حتى صداى بلند خندش!!!!
دندوناش انگار مصنوعى بود.سفيدو يکدست!
وقتى خنده اونو ديدزدن من تموم شد سرشو اورد نزديکم:کوچولوى ناز من...فرناز خواهرمه.....
واى خدا مرگم بده..گند زدم!خاک تو سرم شد!
سريع خودمو زدم اون کوچه!:خودم ميدونستم.
با پشت انگشت اشارش گونمو ناز کرد:اره....ولى يه چيزيو نميدونى!
بابا خوب منم ادمم....غريزه دارم....تاحالا هرکار کرده جلو خودمو گرفتم ولى اين همه نزديکى ديگه خارج از تحملم بود!بدنم داغ شد.از گوشام حرارت ميزد بيرون.نفسام تند شد.اونم بلد بود چيکار کنه.زل زد تو چشام.نوازش گونم ادامه داشت.منم بىجنبه!!!!!شل شدم.عملا دستو پام لمس شد!
سرشو اورد جلوتر....لبش با لبم فقط دوسه سانت فاصله داشت.....گفت:تو نميدونى چقد واسه من جذابى....خودمم توش موندم!
اه...گندت بزنن...چيز کردى تو احساساتم...بوى گند دهنش هرچى حس و حال بود برد!
با انزجار خودمو کشيدم عقب.اونم ضايع شد!هه هه هه هه هه....تو دلم خنديدما!
باتعجب گفت:چيشد؟
romangram.com | @romangram_com