#من_پلیسم_پارت_37

انگار وارد ديسکو شدم.البته من تاحالا ديسکو نديدم ولى از تعريفاى زهره دوستم يه چيزايى ميدونستم.

جلوى در ورودى يه اقاهه ديگه اومد گفت:خانوم اسم شريفتون.

جالب بود هيچکس از امير سوالى نميپرسيد.انگار رو پيشونيش نوشته باديگارد!

دماغمو گرفتم بالا و با يه عشوه خرکى گفتم:عالمى.

همين....همين يه کلمه کافى بود تا يارو دست پاچه شه.تا زانو خم شد:خوش اومديد بانو....بنده رو عفو کنيد که به جا نيوردم.ازين طرف لطفا...اقا خيلى وقته مشتاق ديدارتون هستن.

اى بابا اصرار نکنيد امضا نميدم!شستت درست سرهنگ عجب سابقه کارى واسم زدى....گل کاشتى يادم باشه ازش تقدير ويژه کنم!سعى کردم با اون کفشا عين تو فيلما راه برم.انگار دارم رو شيشه نازک قدم بر ميدارم.منم واسه خودم وارد. بودما....اروم و با عشوه دنبال اقاهه را ه افتادم.اميرم دست به سينه با اون عينک افتابى مسخرش پشتم ميومد و هى به اطراف نگاه ميکرد.عوضى خوب رفته بود تو نقشش!

رسيديم به يه ميز نسبتا بزرگ.دورش خالي بود ولى يه صندلى سلطنتى وسطش بود.خالى بود.اقاهه يه صندلى واسم کنار کشيد.کنار همون صندلى بزرگه.منم نشستم.امير همون حالت پشتم وايساد.

پذيرايى شديم ولى با انواع و اقسام مشروب و زهرمارى!

بعد چند دقيقه چند نفر با راهنمايى همون خدمتکاره اومدن سمت ميز ما.من سمت راست اون صندلى بزرگه نشسته بودم.اقاهه همرو نشوند رو صندلى و رفت.نگاشون کردم.همشون داشتن همديگرو بررسى ميکردن.

امير خم شد دم گوشم اروم گفت:نصف ادمايى که اينجا نشستن از خودمونن!چشام گرد شد!چه باحال....از بس همشون يه شکلن اصلا نفهميدم!همه کت و شلواراى مارکدار و کراواتاى رنگى و صورت شيش -هفت تيغه!!!!

ايندفعه بيشتر دقت کردم ببينم ميشناسمشون يا نه!

رو صورت تک تکشون زوم کردم.......يکيشون بهم زل زده بود.چشاش يجورى بود.انگار اين چشارو قبلا يه جايى ديدم....ولى علاوه بر چشاى اشناش يه جذبه ى خاصى تو نگاهش بود خود بخود وقتى بهت خيره ميشد توام تو چشاش قفل ميشدى!

با بلند شدن بقيه نگام به سمت ديگه رفت.همون هوشنگ خودمون بود

بالاخره تشريف فرما شدن.

همه اقايون بلند شدن واسش ولى من سرشار از اعتماد به نفس سرجام موندم و تکون نخوردم!

با سرش جواب سلام بقيه رو داد .اومد رو صندلى بزرگه نشست.

وقتى جاگير شد نگاش افتاد رو من که عين وزغ زل زده بودم بهش.

اخه خيلى خوشگل بود.

انگار کل کل داشتيم

بقيه رو الاف کرده بوديم زل زده بوديم به هم!ولى چون من کم نياوردم اون سرشو اورد جلو:شما بايد بانو عالمى باشيد , درسته؟

romangram.com | @romangram_com