#من_پلیسم_پارت_120


با اشاره مامان رفتم آشپزخونه.دیدم مامان چایی رو ریخته و من فقط باید آب جوش توش بریزم.هه....این مامان من چی فکر کرده با خودش!یعنی میترسه من یه وقت تو همین چند لحظه هول بشم و یادم بره چایی رو چجوری میریزن؟؟؟؟؟؟

با پوزخندی که خودبه خود رو لبم جا خوش کرده بود رفتم تو پذیرایی.تا مامانه با سینی منو دید به به و چه چهش شروع شد!:به به ..چه خانومی.ماشالله هزار ماشالله چه کدبانویی تربیت کردین خانوم محمدی جان.چه وقاری...ماشالله....دستت درد نکنه عروس قشنگم!

گوشه لبم کج شد.رفتم سمت خواهره:دستت درد نکنه خانومی...چه خوشرنگه!میبینی مامان...من که شوهر کردم هنوز بلد نیستم از این چاییا بریزم.

چایی پسره رو که تعارف کردم نشستم بغل مامان و گفتم:ولی من چایی نریختم.تا این حرف از دهنم درومد پهلوم سوراخ شد!آرنج مامان بود که با شدت هرچه تمام تر تو پهلوم فرود اومد!مامان با دندونای قفل شده گفت:نه مادر این چه حرفیه.خجالت نداره که.دارن تعریف میکنن ازت!

چه ربطی داشت؟بی توجه به مامان گفتم:من فقط آب جوشش رو ریختم.

باز آرنج مامان بود که پهلومو بوسید!!!!مامان پسره گفت:آخی...چه صادق!آفرین که از همین الان داری راستشو میگی.

زکی!اومدم ابروشو بردارم زدم چشمشم کور کردم!چی میخواستم چی شد.

گفتم:ببخشید ولی من حتی اسمتونم نمیدونم.

بازم آرنج مامانو احساس کردم فکر کنم کبود شدم.

زنه گفت:به به ماشالله چه سرزبوندار هم هست.والا ما از همسایه های کوچه بغلیتون هستیم.با فضه جون داشتیم میرفتیم خرید که متانت شما مارو جذب کرد.دوسه روز هم تحقیق کردیم که دیدیم بهتر از شما واسه پسر ما پیدا نمیشه.

پسره عملا اونجا برگ چغندر بود!سرشم همچنان پایین!موندم این آرتروز گردن نگرفته تا الان؟

از جام بلند شدم تا دیگه آرنج مامانو احساس نکنم.نشستم یه جای دیگه و گفتم:پس شما منو تعقیب کردین.درسته؟

خواهره گفت:نه عزیزم.من چندبار تو مسیرم دیدمت.

تو دلم گفتم آره جون عمت!

-خب...پسرتو چند سالشونه؟

تابلو بود از زبون درازی من تعجب کردن.مامانم سرخ شده بود و هی خودشو جابجا میکرد.خب این سوالا وظیفه پدر خانواده اس که خواستگارای محترم پررویی کردن و بدون حضور پدرم اومده بودن.باید یکی سوال میکرد یا نه؟

خواهره مجبوری جواب داد:صادق جان 26 سالشه.دیگه خیلی صبر کرده.

آهان پس بچه اس!از اون آدما که معتقدن پسر باید 19 سالگی دوماد شه تا به گناه نیوفته!پس الان پسره پیر پسر به حساب میاد.معلوم نیست چی بوده که تا حالا بهش زن ندادن!

گفتم:خب.میشه بدونم تا چه حد تحصیلات دارن؟جایی مشغول به کار هستن یا نه؟


romangram.com | @romangram_com