#من_پلیسم_پارت_116


از شدت خنده اشکش درومده بود.گفت:دختر یخ دقیقه زبون به دهن بگیر.

خندیدم و دستمو فرو کردم توموهاش.تو همین نیم ساعت چقدر واسم عزیزتر شده بود.هیچ وقت فکر نمیکردم یه مرد انقدر برام شیرین و دوست داشتنی باشه.جوری شده بودم که دلم میخواستم دنیام نباشه ولی اون سالم باشه.

با حرفش از فکر اومدم بیرون:اسمم خنده دار نیست.اتفاقا خیلیم قشنگه منتها من از صاحبش خجالت میکشم.با کلی گناه من جام تو جهنمه ولی نمیدونم خدا چرا اینجا واسم یه بهشت گذاشته!شادم خواسته اینجا طعم بهشتو بچشم که دیگه جهنم به نامم بشه!

-چرا فکر میکنی جهنمی هستی؟میتونی توبه کنی.خدا میبخشه.حتی اگه تو گناه غرق شده باشی.

از کی خجالت میکشی؟

-از صاحب اسمم.من اسممو دوست دارم ولی کارم باعث خجالتم میشه.

-اسمت چیه؟

با خجالت زمزمه کرد:محمد حسین!

وای چه اسم قشنگی.چقدر بهش میاد.چیه فربد؟!

گفتم:کخب پس.ما همینجا فربد و شیوا رو دفن میکنیم و از الان میشیم محمد حسین و ریحانه.هوم؟

-کوچولوی ساده ی من،فکر کردی به همین راحتیه؟

-آره از اینم راحت تره.

رفت تو فکر.هنوز رو من بود و من از سنگینی شیرینی که روم حس میکردم داشت خوابم میگرفت!چشمام خمار شده بود ولی با پررویی زل زده بودم بهه عشقم ببینم چه تصمیمی میگیره بالاخره!

دوباره دستمو فرو کردم تو موهاشو به همش ریختم.سرشو گرفت بالا و نگام کرد.آروم خندید و گفت:عشق من خوابش گرفته!

آروم پیشونیمو بوسید.خیسی بوسش یه لزره عجیب تو تمام بدنم ایجاد کرد!از لذت چشمامو بستم.دلم میخواست تو همون حال بخوابم و دیگه پانشم.ولی محمدحسین با بلند شدنش منو از خیال برگردوند.

پاشد و دست منو گرفت و منم بلند کرد.خودشو مرتب کرد و بهم نگاه کرد.کلاه بافتنیم کج شده بود .برش داشت و موهامو آزاد کرد.اومد بغلم کرد و سرشو فرو کرد تو موهام.با انگشتاش موهامو شونه کرد.بعد انگار به زور از من جداش کردن.صلف شد و کلاه رو خیلی آروم کشید رو موهام.قبل از این موهام تو کلاه محسور بود و فقط چتریام بیرون بود.ولی الان موهای بلندم دورم ریخته بودو کلاه چتریامو پوشونده بود.لپمو گرفت و کشید:چقدر ناز شدی.

بعد با لذت ادامه دا:چرا انقدر تو خوشگلی؟چرا انقدر نسبت به تو کشش دارم؟چرا دوست دارم پیش مرگت باشم ولی تورو خندون ببینم؟!به نظرت این همون عشق معروفیه که میگن؟

-نمیدونم.اگه این اسمش عشقه من صدبرابر عاشقترم.

دستامو حلقه کردم دور کمرش و سرمو چسبوندم رو سینه اش:من عاشق یه قاچاقچی بیرحم شدم.یه خلافکار که برعکس شغلش قلب مهربونو عاشق داره!


romangram.com | @romangram_com