#من_پلیسم_پارت_11





-رئيست ميگفت ماموريتت خيلى مهمه!

قراره کشورتو نجات بدى ...خيلى خوشحالم که دخترم قهرمان شده..

سعى کن اين يکى ماموريتتو مثل قبلى خوب انجام بدى...

رئيست گفت اگه موفق بشى ارتقاء درجه ميگيرى...

حقوقتم ميره بالا....خوبه حداقل اينجورى کمک پدرت ميکنى...

بدبخت ديگه جون نداره بره بازار و بياد....

بلکه بازنشسته بشه بياد پيشم...منم از تنهايى در ميام!!!!

آهااااااان.....حالا فهميم اين دلتنگيه قضيش چيه!

-جناب سرهنگ ديگه چى گفت؟

-ميگفت يهچند ماهى نبايد ببينيمت...ممکنه شناسايي بشى....

تازه بايد گيريمتم بکنن...

گفت بخاطر ماموريت مجبورى قيافتو تغيير بدى....

من که زياد راضى نبودم ولى سرهنگه گفت بايديه!

وگرنه ميشناسنت واسه ماهام خطرناک ميشه!!!

حالا تو بگو ماموريتت چيه؟

-والا منم هنوز نميدونم.بايد برگه هايى که دادن بخونم....تازه نبايد به شما بگم...ماموريت لو ميره!

-يعنى چى دختر؟؟؟يعنى من دهنم لقه؟!؟!

-ن...نه....نه مامان جون....من کى همچين حرفى زدم....؟؟؟؟

romangram.com | @romangram_com