#من_دیوونه_توام_پارت_48

آرتام زیر گوشم گفت:نفس بیا فرار کنیم بریم خونه

منم زدم به بازوش و گفتم حرف نزن بی ادب

یه دونه عکس 8تایی انداختیم ما دخترا وایستاده بودیم پسرا امدن لاله گوشمونو بوسیدن که من هی جیغ جیغ میکردم

ارش:داداش بدبخت

من:هر هر تو مواظب زنت باش ایششش

ارتام:فدات شم

بعد کلی عکس گرفتن رفتیم باغ که اجاره کرده بودیم وقتی رسیدیم جلمون آتیش بازی میکردن وقتی من ذوق میکردم ارتام هم بهم میخندید منم حرص میخوردم وقتی رفتیم پایین مامان بابا ها وایستاده بودن

رفتم بغل مامان .مامان هم قربون صدقم میرفت آدی هم بغل بابا بود.بعد من و ادی جامونو عوض کردیم من رفتم بغل بابا ادی رفت بغل مامان.بعد کلی ماچ و بوسه از فرش قرمزی که پهن بود که دوتا از این بچه کجولو ها یه دونه دختر با یه دونه پسر گل میرختن و ما هم از رو گلا رد میشدیم رفتیم جایی که باید عقد میکردیم اول آدی رفت دوتا صندلی گوشه ای از باغ گذاشته بودن بالاش پارچه رو میگرفتن رفتن نشستن و حاج آقا شروع کرد:خانومم مکرر پاکدامن ساناز بختیاری به من وکالت میدهی شما را به عقد داءم آقای آدرین عسگری با مهریه 2000سکه بهار آزادی و ماشین فراری در بیاورم؟عسل:عروس رفته گل جمع کنه.

بار دومم میپرسم:وکیلم؟

عسل:رفته گلای چیده شده رو بده به گل فروشی

عاقد:بار سوم میپرسی دوشیزه مکرمه خانوووم ساناز بختیاری وکیلم شما رو به عقد داءم آقای آدرین عسگری در بیارم؟

ساناز:با اجازه پدر و مادرم بله

یهو با صدای دست مردم کل باغ رفت رو هوا رویا رفت حلقه ها رو که یه تک نگین بود جلوی سانی و ادی گرفت و بعد عسل خوردن و امدن نشستن نوبت ما شد ادی دستمو گرفت و رفتیم نشستیم رو جایگاهامون

خدایا ینی من خوشبخت میشم ینی من لیاقت تموم خوبی های ارتام رو دارم خدایا خودمو ارتام رو به خودت میسپارم و بعد قرآن رو باز کردم داشتم قرآن میخوندم که صدای عاقد به خودم اوردم:دوشیزه مکرمه خانوم نفس عسگری به من وکالت میدهید شمارا به عقد داءم آقای تهران با یک کامینو مگس با 23000 سکه بهر آزادی در بیاورم بنده وکیلم؟

عسل:عروس رفته کاکتوساشو آب بده

عاقد:بار دوم میپرسم وکیلم

عسل:عروس رفته به کاکتوساش سر بزنه

عاقد:وکیلم

خدای به امید تو

من:با اجازی پدر و مادرو برادرم.....بله یه نگاه به ارتام اندختم تو چشماش برق میزد من عاشق این چشما بودم

عاقد:آقا داماد بنده وکیلم

ارتا:با اجازه بزرگتر های جمع بله

مردم برامون دست میزدن و رزی برامون عسل اورد من:ایششش من نمیخام دهنمو شیرین کنم از عسل بدم میاد

آرتام:عزززیزم رسمه بدو دیه انگشت کوشیکمو کردم تو عسل و کردم دهن آرتام انگشت کوچیکمو بوس کرد بعد دراورد

من:ارتام ترو خدا کم برداز

romangram.com | @romangram_com