#من_دیوونه_توام_پارت_47


بابا:سلام پسرم

و بچه ها هم سلام و احوال پرسی کردن بابا هم حلقه های قشنگشو گذاشت جلومون

یه دونه حلقه بود که یه قلب نصفه بود و با حلقه ارتی قلبه کامل میشد خیلی قشنگ بود یه دونه هم پلاک به اسم آرتام و نفس چسبیده بهم 2تا گرفتیم

رفتیم پیش بابا کلی چونه زدن بابا پولو نمیگرفت ارتام بزور میخاست بهش بده اخرسر آرتام برنده شدو پولو داد

بچه هام خریدن و رفتیم دنبال لباس عروس البته این هم بگم عروسیمون 27 آبان شد دقیقا روز تولدم هییی حالا کسی یادش نمیمونه

رفتیم تو پاساژ و کلی گشتیم لباس عروسامونو گرفتیم شکل هم ولی به پسرا نشون ندادیم کلی هم غر زدن داشتم میرفتم که ارتی دستمو کشید و برد داخل لباس زیر ارتام:خانووم لباس خواباتون لطفا بیارید خانوومه هم بدون خجالت میاورد ارتام هم انتخاب میکرد منم با حرص داشتم ارتام رو نگاه میکردم قشنگ 2تا ساک پر لباس خواب خریدیم و رفتیم کفش بگیریم چون 4 تامون یک قد بودیم هممون کفش اسپرت سفید گرفتیم خخخ

چند روز بعد...



اوووووف امروز 27 آبانه الان هم 4تامون زیر دست آرایشگریم اون 3تا میخان موهاشونو رنگ کنن به رنگ من دربیارن از اول عاشق رنگ موی منن خخخخ دیگه داره حوصلمو سر میبره از بس که موهامو کشید.چیز میز زد به صورتم اه نمیدونم چند ساعت گذشت که آرایشگره گفت مثه ماه شدی عزیزم به خوشگلبگی تو ندیدم

من:ممنون میخام خودمو ببینم

سوسن جون:عزیزم لباسات و تنت کن بعد

لباسامو تنم کردم رفتم جل ی اینه وووی این منم نه جون من این منم موهام و فرق باز کرده بود و برده بود پشت و جمع کرده بود بعد لوله لوله شده بود.پشت چشامو سیاه کرده بود یه خط مشگی هم کشیده بود پوسمو تیره کرده بود.رژقرمز زده بود که لبام فوق العاده تو چشم بود.لباس عروسمون هم دکلته بوود تا کمر تنگ تنگ بود بعد دامنش پف میشد و تورا از پشت امده بودن به جلو باز میشدن فقط تور اول اینجوری بود.تورم بلند بود.درکل خیلی خوشگل شده بودم

اون سه تا که امدن کپ کردم عین من درست کرده بودن فقط رنگ چشامون فرق داشت انگار از یکی 4تاکپی کنی.خخخخ وقتی خوب همدیگرو چلوندیم رفتیم بیرون وقتی رفتیم همه برامون دست زدن خخخخ فکر کن همه عروسا یه شکل یه قد یه هیکل.خخخ همون موقع سوسن جون گفت دامادا امدن

اول ادی امد رفت طرف سانی وقتی دیدش کپ کرد خخخ بدبخت اخه بهش نگفت میخام موهامو رنگ کنم بهد آرتام امد وقای امد تو چشای هم زل زدیم خیلی خوشگل شده بود لامصب امد نزدیک و خیلی کوتاه لبامو بوسید ارتام:خوشگل شدی خانوومم

من:توهم خوشگل شدی آرتامی

بعد دسته گله رز قرمزمو داد بعد عکاس گفت خو حالا شنلای عروس خانوم و بپوشون

اااا کی این ارش و سپی امدن

ارتام شنلمو تنم کرد و دست تو دست رفتیم بیرون اول ادی اینا رفتن بعد ما رفتیم بعد نازی اینا رفتن بعد آتی اینا

رفتیم تو ماشینو حرکت کردیم به سمت آتلیه

رفتیم بالا چند تا عکس تکی ازم گرفت رسید به عکسای دونفرمون یه دونه عکس بود من چسبیده بودم به دیوار آرتام هم زل زد تو چشام و دستاشو گذاشت بالا سرم

یدونه دیگه هم نصف صورت من با نصف صورت آرتام بود اینو گفتیم بزرگ کنه بزنیم به اتاقمون.یکی دیگه هم من وایستاده ارتی از پشت بغلم کرد و لاله گوشم بوسید

یه دونه عکس دیه بود که من پریدم بالا آرتام منو گرفت و سرمو کج کرده بودم و گردنم بوسید این ژست و خیلی اذیت کردم چون میخواست ببوسه نمیذاشتم یه دونه دیه بود من رو پنجا پام بلند شدم و لبامو گذاشتم رو لباش این عکسمون خیلی خوشگل شد

و یکی هم از دستامون گرفتیم

یه دونه هم ارتی وایستاده بود منم گردنشو بوسیدم


romangram.com | @romangram_com