#من_دیوونه_توام_پارت_37
عسل:بگیم ببرمون پارتی
من:آخه اینا شد تمبیه
نازی:راس میگه دیه
سانی:دور حیاط2 ساعت بدونن
من:با لباس دخرونه برن بیررون چطوره؟
نازی:عالیه دمت جیز
من:بچه ها؟
الهام:گناه دارن بعدش هم شوهر من هم هستا
من:چه ربطی داره داداش منم هست
نازی:اکی بریم بگیم
و سریع از اتاق زدیم بیرون و به صف جلوی پسرا وایستادیم
ادیی:خوب کی نقش رو کشیده؟
عسل:نفس و نازی
ادی:واییی بچه ها خودتونو مرده فرض کنید حالا باید چیکار کنیم
من:باید با لباسای دخرونه برید بیرون
ارتام:چیییی؟
من:همین که شنوفتی
آرش با اخم پرسید مثلا چجوری
نازی:با دامن گل گلی بلیز دخرونه و آرایش
میلاد:حالا کی باید بریم
من:همین امشب
بهراد:ولی شمال شبا شلوغه
عسل:به ماچه
ارشام:حالا کی آرایشمون میکنه
romangram.com | @romangram_com