#من_دیوونه_توام_پارت_36
آرشام،الناز
مهناز،سامییار
میلاد،عسل
اشکان،رویا
بهراد،رزیتا
و من و نفس
چطوره؟
من:عالیه اکی فقط سر گروه
ارتی:اینا رو باید بچه ها هماهنگ کنه پسرا کی سرگروه شه؟
سرگروه پسرا آرتام شد
سرگروه دخترا من شدم
من:بچه انقدر فرض بدویین که کف کنن اکی
بچه ها اکیه
من:ما اماده ایم
با 1.2.3 بازی شروع شد هی از این ور به اونور میشدم مهرداد هم زمان میگرفت اوف انقدر دوییدم کع دیدیم پسرا همه دخترا رو گرفتم فقط من و نازیم اصن با یه وضی گرفنشون ادی که سانی رو عین گونی اندخته بود پشتش خیلی خنده دار شده بود
وقتی دیدم حواس آرتی پرته دویدم برم اون سمت که ارتی گرفتم و عین سانی انداختم رو پشتش من:عین ادم بگیر بیشور و همون موقع ارش هم نازی رو گرفت
حالا نوبت پسرا بود که بدونن ما بگیرمشون عین خر میدویدم اخر سر هم موفق شدم نفر 4 ارتام رو بگیرم اگه محکم نمیرفتمش میتونس باز فرار کنه ولی یه جوری گرفته بودمش انگار واقعا دزده بعد از چند دقییقه مهراد اعلام کرد گروه پسرا
یهو همه پسرا دست زدن که مهراد گفت گروه پسرا باختن چون نفس دیرتر از همه گرگ شد زودتر از همه بره
اینو که گفت حالا ما هی جیغ جیغ میکردیم پسرا هم بادشون خالی شد
بعد از عصرونه راهیه ویلا شدیم که بریم تصمیم بگیریم که پسرا چیکار کنن
خخخ بعد از رسیدنمون وقتی لباسامون رو دراوردیم رفتیم تو اتاقمون نقشه برای پسرا
الهام:بگیم غذای فردا رو اونا درست کنن
مهناز:بگیم دوس دختراشونو پر بدن
رویا:برن بالای درخت
رزی:تو دریا شب شنا کنن
romangram.com | @romangram_com