#من_دیوونه_توام_پارت_19


نازی زر نزن من میخام برم

نفس:گو نخور من

نازی:اکی باهم

من:اکی

و بعد از برداشتن لباسامون چپیدیم تو حموممم

نازی:اخ جون اب گرم

من:نخیر اب سرد

نازی:گرم

من:سرد

نازی:ولرم

من:اکی

من نازی اهنگ یه خواهش تتلو رو بخونیم؟

نازی:پایتم

من:کرتیم

من و نازی:مخت تو هپروته تو هپروته هنوز گردبندم گلوته گلوته زیر چشاتم که حتما کبوده حتما کبوده ببین اونا ح های من نبوده

......

من و نازی شامپو ها رو گرفته بودیم جلو دهنمون و داشتیم میخوندیم بعد از کلی کف بازی و مالیدن پشتمون امدیم بیرون یه نگاه به ساعت انداختم اوووه اوووه ساعت 6 بود ینی 2 ساعت تو حمووم بودیم خخخخ یه لباس زرد که عکس باب اسفنجی روش بود و گشاد با یه شلوار زرد تنگ با پاپوشه زرد باب اسفنجی نازی هم لباساش شبیه من بود ولی برای اون مشگی بود موهامونو سفت بالای سرمون جمع کرده بودیم من با کشه مشگی اون با کشه زرد خخخ با دستبند های باز برای من مشگی برا اون زرد خخخخ چه اوجمل شده بودیم من:نازی اصن حالش نی این همه پله برم بریم از نرده

نازی:خخخخ منم میخاستم همینو بگم

و جفتمون نشستیم رو نرده و یوهووووووو سر خوردیم پایین بچه ها فکر کردن زل زله امده سریع امدن جلو

ادی:اوف از دست شما ها با امدنتون خونه رو میترکونین

من:کرتیم داداش

ادی:نوچ نوچ لاتی هم شدی ای خدا

همه پقی زدن زیر خنده اخه عین این پیر زنا نشسته بود نیزد به سینش و اینا رو میگفت .....

من:اوووف امدیم شمال که همینجوری بتمرگیم سر جامون خو تو خونه هم میشد دیه


romangram.com | @romangram_com