#لج_و_لجبازی_به_سبک_من_و_تو_پارت_86
-جهنم!!!
خم شدم به جلو تا آهنگ بذارم ... اِ بیشخصیت CDرو گذاشته فقط صداش کَمِه...اومدم ولُم رو ببرم بالا که آترین ترمز کرد و من خودم رو هل دادم به عقب که افتادم رو هامان!!!چند ثانیه طول کشید تا درک کنم چیشده،به خودم که اومدم سریع پاشدم که این سقف خیرندیده سرم رو ندید!!!!
هامان:اوه اوه چه ذوقی کردن بعضیا !!!
یک نگاه نمایشی به اطرافم کردم...
-با کی حرف میزنی؟!
هامان:با همین خری که روبه رومه!!!
-اوع اوع تا اونجایی که من یادم میاد لقب تو خر بود
+حالا اشکال نداره میشه خر به توان دو
-پس قبول داری خری؟
+نه من خر بودن تو رو دوبرابر حساب کردم!!!
-ببین با من در نیوفت ها
(اَلَکی مثلا از من میترسه)
+من با دخترای زبون نفهم کاری ندارم!!!
دیدم داره چرت و پرت میگه،واسه همین دیگه جوابش رو ندادم...اونم که فکر کرد کم اوردم یک پوزخند زد و مثل خودم سرش رو برگردوند سمت شیشه....
تا رسیدن به خونه همش فکر کردم چیکار کنم که هی مغزم اِرور داد آخرم کلا بیخیالش شدم...آترین که ترمز کرد زود پریدم سمت راننده و درو باز کردم...
آترین:چته؟؟؟
-من باید برم کار دارم
آترین:باش، آروم...
با عمه و آترین خداحافظی کردم و نشستم پشت BMWیعنی ماشین اشتراکی منو آترین (البتّه این ماشینه مال آترینه ها این رائیکا زورگوئه خودشو شریک حساب میکنه!!!).....
~رها~
romangram.com | @romangram_com