#لج_و_لجبازی_به_سبک_من_و_تو_پارت_87
رادمان دست منو گرفت و کشوند سمت جنسیس آلبالویی مامان
-خجالت نکشی یک وقت
رادمان:نه راحتم ،نکنه تو ناراحتی؟
-پرو
در سمت راننده رو باز کردم که رادمان شروع کرد:بده من رانندگی میکنم
-اون وقت به چه مناسبت؟
+میخوام از راه های فرعی برم زودتر برسم
-جهنم
ماشین رو دور زدم وسمت شاگر نشستم وسوئیچ رو دادم بهش...با استایل خوشگل نشست پشت رول و ماشین رو روشن کرد.....
+رشتت چیه رها؟
-داروسازی،تو چی؟چیکاره ای؟
+متخصص قلب و عروق،مطب دارم
-خارج از کشور درس خوندی؟
+آره ،کانادا
-خوش به حالت...
اینو واقعا پر حسرت گفتم
+ خوب چرا تو نمیری ؟وضیعت مالیتون که خوبه،این طور هم که من فهمیدم بعد از عید یک آزمون برای دانشجویان برتر هست
آره راست میگفت آزمونی که هر هفت تای ما میتونستیم توش شرکت کنیم،از فکر به اون آزمون بیرون اومدم...
-بابا نمیذاره تنها برم،میگه با دوستات برو...بچه ها پاین اما....رائیکا!!!
+آره،این شرط عمو واسش سنگینه؛هرچی باشه اون یک دختر آزاده و دوست نداره ازدواج کنه...
romangram.com | @romangram_com