#لج_و_لجبازی_به_سبک_من_و_تو_پارت_64


اومدم بگم سه که آرش با اخمای توهم اومد تو؛یک نگاه به ما کرد و رفت داخل خونه...من و رهی هنوز تو شوک اخمای اون گوریل انگوری بودیم که ملودی سریع جیم شد....دوباره رفتیم تو شوک فرار ملی که این بار صدای قهقه اومد...دِ بیا!!!همزمان برگشتیم و سمت دیگه ی استخر رو نگاه کردی که دیدیم سه تفنگ دار و بقیه اکیپ ما دارن میخندن

-شما سه نخاله و شما پنج کوتوله به چی میخندین؟

رها:فکر کنم خیلی دلتون میخواد سر از استخر در بیارین ،نه؟؟؟؟

آترین با هرهر:وایییییی .......رائی....رها ......قیافهاتون .....وقتی رفتین تو شوک خیلی باحال بود....و دوباره زد زیر خنده

هامان:آقا ...اغراق میکنم ....خعلی باحالین...

این بار رادمان هم شروع کرد:خانومای....خواننده ....خ‍..خوب ضایع شدین؟؟؟؟

دوباره همشون شروع کردن به کرکر و ترتر،خندشون برام مهم نبود اما اخمای آرش بدجور فکرم رو مشغول کرده بود....هیچی نگفتم و دوباره رفتم داخل ...آرش کنار مامان وایساده بود و داشت خودش رو معرفی میکرد

-سلام آرش

آرش:سلام بر رائیکا خانوم،رها کجاست؟

+من اینجام..رها این رو گفت و خودش رو انداخت تو بغل آرش ؛البته فکر بد نکنیدها رها،آرش رو مثل داداش نداشتش میدونه و آرش هم رها رو مثل خواهرش...

تو این فاصله تَوَهُم من این دوتا باهم یکم خوش و بش کردن که یهو رها از آرش پرسید:حالا این اخمات واسه چی بود ؟

آرش:خجالت هم خوب چیزیه به خدا؛صدای خنده هاتون که تا دوتا کوچه اون ور تر میاد....مکث کرد که با تعجب زل زدم بهش درسته یکی دوبار بیشتر ندیده بودمش اما فکر نمیکردم این طور آدمی باشه...

آرش:در ضمن؛میخواستم بدونم جذبم چقدره!!!!!اینو گفت و اینم زد زیر خنده....

زپلشک؛یک آدم سالم اطرافمون نیست که نیست(حالا نه که خودش خیلی سالمه!!!)-_____-





-خاک،آخه چقدر تو بی شعوری

آرش:اولندش خودتی دومندش،رها تو چرا نیومدی اونجا؟مگه ماسالی چند بار از شیراز میایم؟؟؟

رها:بابَکس بیرون بودیم اشاالله دفعه بعد.در ضمن جملت رو باید اینجوری بگی(مگه ما سالی چند بار میریم شیراز؟)

تا رها گفت زدم زیر خنده چون آرش و آرشیدا هر دو تهران زندگی میکردن و فقط چند بار در سال میرفتن شیراز واسه دیدن مامانشون اینا!!!

آرش(یک مکث کوتاه کرد و یهو قیافش رو به حالت ترسونده نشون داد):یا خدا نمیخواد دفعه بعد بیای ولش!!!!

رها :ایــــــــــــــــــش

romangram.com | @romangram_com