رمان لج و لجبازی به سبک من و تو

#لج_و_لجبازی_به_سبک_من_و_تو_پارت_63


باهم: تو رو میخوام ،دوست دارم دوباره اون روزا بازم عاشق شیم عزیزم

دوست دارم بدونی وقتی نیستی من خرابه و مریضم

دوست دارم یک لحظه بشینی تو رو به روم من آرزومه باشی

غمگینه دل من خیلی سخته کم بیاره اون که پا به پاشی مگه میتونی جداشی؟





واقعا عالی از کار در اومد ،همه واسمون دست زدن و کلی تشکر حوالمون کردن؛یک تعظیم کوتاه کردیم و رفتیم که بریم به حیاط....





پامون رو که گذاشتیم تو حیاط این دیوانه ها ریختن سرمون

ترلان:وای عالی بود...

بعد هم منو و رها را در آغوش کشید!!!(زرشک ؛اینو برم)

بعد از اینکه همه بغیر از ملودی تشکر کردن و به به و چه چه زدن ملودی شروع کرد به زر زدن

ملودی:میدونید بچه ها صدا عالی بود اما صورتارو که میدیدی ....وحشت میکردی!!!!

اینو گفت و در رفت...ای خدا از دست این دوستای من؛به رها اشاره کردم که باید ادب شه اونم شروع کرد به دویدن....(اینا خُلن دوستان شما به دل نگیرین...آخه کی با پاشنه بلند میدوه؟؟؟)

کنار استخر خِفتِش کردیم،رها یک دست و یک شونش رو گرفته بود و منم یک دست و یک شونه ی دیگش رو...

-رهی نظرت راجع به اینکه تو استخر ولش کنیم چیه؟؟؟

+آخ گفتی ها بریم رائی جون

-زهر و رائی جون ...

این وسط ملودی همش جیغ جیغ میکرد وخودش رو تاب میداد

-یک

+دو

romangram.com | @romangram_com