#لج_و_لجبازی_به_سبک_من_و_تو_پارت_54
رها:خوب بچه ها برویم
رها و رومینا؛ترلان و ورتا؛یانا و ملودی و منو خره با هم رفتیم داخل...تو سالن رقص نور روشن بود و هیچکس متوجه ما نمیشد...ای کاش الان به جای این خره رادی بود...حیف!!!!
رفتیم گوشه سالن و نزدیک دی جی که اومده بود...
خره:خوب تو میزنی یا من بزنم؟؟؟
-نه تو روشنش کن، من میزنم
خره:تا سه میشمرم و پرتش کن
-باش
داوین روشن کرد و شروع کرد به شمردن:یک دو سه...
چشمتون روز بد نبینه !!وقتی پرتش کردم دقیق خورد جلوی بلندگو و بوووووم م م م
یک سکوت عجیب همه سالن رو فرا گرفت....اوه اوه خراب کردم ،میدونستم الان اگر لامپ ها رو روشن کنن خونم پای خودمه....الکی خودمو زدم به غش،همون لحظه افتادم تو بغل یکی که به گمونم هامان بود....اونم بغلم کرد و شروع کرد به فرار کردن...پس خودشه که داره در میره
مجهول به هامان:رائیکا خوبی؟؟؟
وا اینکه صدای رادمانه!!!!زود چشمام رو باز کردم:رادمان تو از کجا اومدی؟؟؟
رادی:اومدم خرابکاری خانومو جمع کنم!!
-oh my godesh
+خدای من؟؟؟
-پ ن پ خدای من،حالا اگر دلت خواست منو بذار رو زمین
تا اینو گفتم دستاش رو از هم باز کرد شپلق(برید حال کنید براتون تمام حرکات رو صوتی میذارم!!!)
-آی رادمان خر!!!تو دهنت آخه الاغ اینجوری؟؟
رادی:نه حتما انتظار داشتی بوست کنم بعد بذارمت پایین
در همین حین رها و بقیه هم اومدن
romangram.com | @romangram_com