#لج_و_لجبازی_به_سبک_من_و_تو_پارت_48
-فوضولی؟؟
+آ آ ازت بزرگترم ها
-هفت سال ازم بزرگتری،خیلی نیست!!!!
پرهام:اصلا من با تو کاری ندارم.....
-راستی عزیزجون و آقاجون کجان؟؟؟
+طبق معمول.........مکث کرد و هیچی نگفت که سوالی نگاهش کردم
+تو هستی دلیل آرامشم،طبق معمول نمیذارم اونا قاطی ماها بشن....
-کوفت منو مسخره کردی؟؟
نادیا:مسخره که بودی
-اِ پوریا تو یک چی بگو
پوریا:عزیز جون اینا دیر میان...
-باشه ،ببینم شما نمیخواین برقصین؟؟
نادیا:به نکته خیلی ریزی اشاره کردی...ماکان پیش خاله بمون من برم
پوریا ونادیا رفتن وسط، پرهام هم اومد اومد طرف من:افتخار میدی رائی جون؟؟؟
-نه!!!
+ضدحال ،چرا؟؟؟
-شماره یک ماکان دستمه ،شماره دو بمن چی گفتی؟؟؟
+از دست تو،خوب ماکان رو بده به دوستات رائیکا خانوم
-حالا شد بریم دایی جون.....
جیگر خاله رو دادم به رها و بعد رفتیم با پرهام جون هنرنمایی
romangram.com | @romangram_com