#لج_و_لجبازی_به_سبک_من_و_تو_پارت_4
-خوب این یعنی قطعاً نقشه لی چیزی هست،راستی رها کجـ...حرفم تموم نشده کمرم یخ کرد،با جیغ گفتم:رهــــــــــــــــا میکـــــــشمــــــت!!!...
از خیس شدن متنفر بودم،بعد از جیغی که کشیدم افتادم دنبال رها،مردم هم که نگو انگار زنجیره ای دیدن!!!خدا شفاشون بده...بالاخره رها رو گوشه پارک نزدیک دیوار گیر اوردم،هیچ جوری نمی تونست فرار کنه
رها:رائیکا جونم تا حالا بهت گفته بودم چقدر دوست دارم؟؟؟
_خودتی!!!
+رائیکا شوخی کردم باو
_منم می خوام شوخی کنم...
آبمیوم رو ریختم تو یقه ی لباسش«خدا خودتون رو شفا بده»
بعد از کلی مسخره بازی راه افتادیم سمت خونه ما و طبق معمول تو راه این رها خُله کورس گذاشته بود«خلی درمانی ندارد!!!^----^»
رسیدیم به خانه ما،یک خونه خوشکل که در قهوه ای سوخته داره،وارد حیاط که میشی یک آلاچیق نزدیک دیواره و کنارش پر از گلای مختلفه که الان چون هوا سرده تمام گلا خشک شدن،وسط حیاط هم سنگ فرش کار شده و طرف دیگه چند تا درخت مختلف مثل بید مجنون و توت و...هست+یک تاب معمولی که با تناب بسته شده به درخت توت...
وارد خونه که شدیم مامان نبود،وا
-مامـــــــان کجایی؟؟؟یوهو،داش آتی،بابی جون،آهای اهل خونه کجایید؟؟؟این وسط من چرت وپرت میگفتم و بچه ها ولو شده بودن رو مبل ها«چی کار کنم کلا عادت به دلقک بودن دارم»
مامان پروانه:سلام به دختر خل و چل خودم...دِ بیا اینم از مادر ما،بعد از اینکه مامان با بچه ها حال و احوال کرد از زنده بودن جَد جدشون مطمئن شد گذاشت بریم بالا تو اتاق من...
رومینا:رائیکا بیا برو این جونور مونورات رو جمع کن،نرن تو دست وپامون
_جونور خودتی بیشعور،با حیوون های من درست صحبت کن
رها:زرشک،آخه من موندم یک طوطی و لاک پشت و دو تا اردک و یک مار چی دارن که اینقدر تو خوشت میاد؟؟؟
-هرچی دارن ...بیاین بریم، تو قفساشونن!!!خوب دوستان باید یک توضیح بدم من عاشق حیوون ها و حشراتم و مثل بعضی از دخترا نه تنها از سوسک نمی ترسم بلکه خیلی هم خوشم میاد!!!!!«گفتم خُلی درمانی نداره ها»
اول خودم رفتم داخل اتاق،عـــــــزیزم مگاشون کن همشون سر جاشونن...
_بچه ها بیاین ،کاری ندارن،بچه ها اومدن داخل اتاق و برای پیشگیری از خطرات احتمالی،لاکیو (لاک پشت)تیتو(منظورش طوطیه)لَنی و دَنی(اردک)و مار نازنینم پولکی رو بردم تو اتق آترین
romangram.com | @romangram_com