#لج_و_لجبازی_به_سبک_من_و_تو_پارت_29
دایان:من که دایانام،اما همه هانا صدام میکنن،بیست سالمه و معماری میخونم
-خوبه،یک سوال چرا اینقدر فارسی رو خوب حرف میزنی؟؟
+چون هم مامان هم بابا تو خونه کاملا فارسی حرف میزنن
-آها...دیـنگـــــــــــــــــ
-ببخشید هانی ....
-سلام عشقم،حالتون؟؟؟احوالتون؟؟؟ سیه رویتون،سفید مویتون؟!؟!
رها:زهر مار ،معلوم هست داری چه غلطی میکنی؟؟؟دو ساعته مارو کاشتی!!!
-خوب تا من میام یکم آب بهش بده تا رشد کنه
رها:حیف که اینجا نیستی،حالا کی میای؟؟
-تو راهم الان میام ،تازه دختر عمم هم هست!!
+چـــــــــــــــــــی؟!؟!
-آره میدونم چقدر خوشحالی
+تو فقط بیا!!!....
-سلام رسوند هانی
هانا:ممنون،عصبانی بود؟؟؟
-ته بابا تازه کلی سلام رسوند و اظهار خوشنودی کرد...
-سلام دوستان
رها با حرص و چشمایی که داد میزد بزار بهم برسیم:علیک
وقتی بقیه هم بهم سلام کردن ویک جورایی برام خط و نشون اومدن هانا یا همون دایان رو معرفی کردم بهشون...
رها: رائیکا بپر از رو دیوار بالا در رو باز کن
romangram.com | @romangram_com