#لج_و_لجبازی_به_سبک_من_و_تو_پارت_28
دایان:واقعا میشه بیام ؟؟؟
داوین:نه!!آی قربون خره بره خواهرش
دایان :چرا؟!؟!
داوین:خونه کسی که نمیشناسی نمیری...
دایان:لطفا
یک لحظه دلم براش سوخت
-بذارید بیاد من و یانا چندین ساله با هم دوستیم
عمه:باشه مادر برو
دایان: وای مرسی ،باشه بریم رائی جون منم میام
رائیو کوفت رائیو درد رائو فوحش مثبت هجده
-اسم من رائیکاست دایان
دایان:مخفف بود !!!
نازی چقدر تو باهوشی
آترین:دایان رائیکا رو اسمش خیلی حساسه
دایان:آها ،ببخشید !بریم رائیکا!!!
این چقدر زود دختر عمه شد
-باشه،خداحافظ همگی..
سوار ماشین که شدیم دایان شروع کرد به سوال پرسیدن
دایان:خوب دختر دایی بیشتر از خودت و دوستات بگو
ش-من که میدونی رائیکام،بیست و یک سالمه ،داروسازی میخونم سال سوم ،دوستام هم همینطور و همه مون تو یک دانشکده ایم که بعدا خودت باهاشون آشنا میشی،حالا تو از خودت بگو..
romangram.com | @romangram_com