#لج_و_لجبازی_به_سبک_من_و_تو_پارت_179




چسب موش؟!

چشمام شد انداره سکه پنج تومنی! یا خدا خلاقیت تا کجا اخه؟!

مردک دیوانه رفته بود با چسب رازی چسپ موش ها رو چسبونده به پارکت!

یعنی اگر ابتکار اینو نیوتون داشت الان کاشف جاذبه بود...

وایسا ببینم، مگه کاشف جاذبه نیوتون نبود؟

یکم فکر کردم... نه راستی ادیسون بود.

خو اگر ادیسون بود پس کی برق رو اختراع کرد؟

یکم تو ذهنم دو دو تا چهار تا کردم...

اها یافتم گراهام بل بود!

وایسا ببینم من اصلا الان چرا دارم شعر میگم؟ سرم رو به دو طرف تکون دادم و بعد کندن چسپ ها از پام و تمیز کردن کف پارکت راه افتادم سمت دسشویی...

اخ یعنی من عاشق این مکانم ها! ادم هروی خلاقیته اونجا به ذهنش میرسه.

بعد شستن دست و صورتم و یکم ورزش(الکی مثلا خیلی با کلاسه بچم)رفتم سمت پله ها،در اتاق هامان باز بود.

بچه اروم رو تخت که رو به روش پنجره بود نشسته بود و تو فکر بود.

وایسا هامان خان، خودم خفت میکنم!

فعلا بیخیالش بعدا دارم براش، صبحانه که کلا رِ تِ تِ!

خو من الان باس چیکار کنم؟

یک نگاه به سرتاسر حال انداختم...

اوممم،طبق عادت یک بشگن، خیلی وقته تلوزیون نگاه نکردم.

کنترل رو از روی میز برداشتم و تی وی رو روشن کردم، ماشالله به این شبکه های ایران که هیچ وقت خدا هیچی ندارن،یک شبکه دیگه رو جلو بردم که جایی عاشقش بودم رو نشون داد.

چشمام پر از اشک شد، اخ دلم پر میکشید که برم پیشش...



romangram.com | @romangram_com