#لج_و_لجبازی_به_سبک_من_و_تو_پارت_172


وایسا ببینم من چرا دارم شعر میگم؟!همه حرفام به کنار، اون ننه اصغر پلشت چی چی بود؟سرم رو به دو طرف تکون دادم و یک نفس عمیق...

-اِهم اِهم





خوب انگار این کارم بی فایده بوده، هیچ کس هیچ عکس العملی انجام نداد.

خوب حرکت دوم:دوستان عزیز.

اینبار یک مقدار بلندتر گفتم، منتها باز همون آش و همون کاسه ای بابا! اینجوری نمیشه باید یک فکر بهتر کنم، خوب.... وایسا ببینم، میتونم از این استفاده کنم؟تو ذهنم جواب خودم رو دادم:چرا که نه!ولی از اینجا نمیشه، روی میز چوبی که کنار دیوار ورودی بود و ارتفاعش نسبتا زیاد بود وایسادم و اون جسم بلوری که طرح قشنگی داشت رو از بالا پرت کردم پایین!

لیوانه هزار تیکه شد و صدای خیلی بلندی تو سالن ایجاد کرد.همه ی افرادی که میرقصیدن و تمام خدمه و اصن کل جمعیت چرخید سمتم، نیشم رو تا آخرین حد ممکن باز کردم و تو همون حالت گفتم:اوپـس! شکست...

همه شون عین میمون نیششون رو باز کردن و منتظر نگام کردن...

-خوب دوستان، حرفم اینه که فقط می خواستم ازتون تشکر کنم.امسال بهترین تولد عمرم بود.بازم میگم ممنونتونم.

بیشعورا همه شون با هم گفتن:اوووو

خل وضعا!

از روی میز پریدم پایین که پاشنه کفشم گیر کرد و پخش زمین شدم، هنوز بلند نشده کل سالن ترکید!

ای بیشعورا،به جای اینکه من رو بلند کنن دارن میخندن...

ای خدا، اخه یکی نیست به منه بیشعور بگه تو غلط میکنی با کفش پاشنه دار بپری!

بالاخره لعد کلی هرهر رومینا اومد جلو و دستم رو گرفت تا بلند شم...

چــیش پروها





لج و لجبازی به سبک من و تو, [20.08.16 03:15]

بلند شدم و بعد مرتب کردن لباسم یک نگاه به چهره های سرخشون انداختم.

-نترکید یهو!

romangram.com | @romangram_com