#لج_و_لجبازی_به_سبک_من_و_تو_پارت_152


رها: میتونم بیام لنگر بخورم ،کَنکر بندازم؟

همزمان تمام افراد حاضر که جلوی در ورودی بودن ما رو نگاه کردن! این سوتی نبود، س‍ووووتی بود!





لج و لجبازی به سبک من و تو:

سری از رو تاسف براش تکون دادم و دستش رو گرفتم و کشیدمش بیرون!

-ماشین داری؟

+نه

- اوکی من اوردم بیا بریم

باشه ای گفت و جلوتر از من رفت سمت۲۰۶ نقره ایم...سوئیچ رو بهش پاس دادم که رو هوا گرفت و ماشین رو روشن کرد و راه افتاد....

بعد اینکه ماشین رو پارک کرد بی توجه به من راه افتاد سمت خونه!وا. این یک چیزیش میشه ها!!!پشت سرش رفتم و درو باز کردم، بعد یک سلام همگانی و تعویض لباس شروع کردیم به بی وقفه تمرین کردن و درس خوندن.....

-رها اینو نگاه...

+چیه؟!بده ببینم

جزوه رو ازم گرفت وشروع کرد با صدای بلند خوندن.

+ این مبحث چرا اینجوریه؟! چطور ممکنه یک دارو به این مهمی واسه افراد خطر زا باشه؟!

اومدم جوابش رو بدم که یک نفر دیگه زودتر جواب داد!

+چون داخلش از سوربیتول(یک نوع دارو) استفاده شده!!!

همزمان با رها برگشتیم سمت صدا که دیدیم هامان تکیه داده به چهارچوب در!

- از کجا اینقدر مطمئنی؟!؟!

هامان: چون این دارو رنگش زرده و در اثر ترکیب شیمیایی اینجوری شده

رها: راست میگه رائیکا تو آزمایشگاه ترکیب این دوتا اینجوری شد

- آها!

romangram.com | @romangram_com