#لج_و_لجبازی_به_سبک_من_و_تو_پارت_11
همه با هم:آررررررههه!!!(کلا خیلی هماهنگن)
-بچه ها مامانم که بیدار نشد؟؟؟
ترلان:اتفاقا بیدار شد
-بهش چی گفتین؟؟؟
رها:هیچی پیچوندیم
-آها ،راستی من چرا احساس کردم یکی منو زد؟؟
دوباره اینا شروع کردن به کر کر
ملودی:هِی ما صدات کردیم تو هم جواب ندادی،منم تعصابم بهم ریخت یک نمه دوتا توگوشی اومدم برات...
-خوبه یک نمه اعصابت بهم ریخته بود،اگه زیاد بود که الان مراسم دفنم بود
ورتا:بگیر بخواب بابا...........
+قو قو لـــــی قوو قووو....اَه این خروسه چه بد می خونه........
چی خروس؟!؟!!؟؟!؟؟
رهـــــــــــــــااااااا
رها:بچه ها درین الان رم میکنه!!! بعد از کلی مسخره بازی رفتیم آماده شیم بریم نهار به حساب ترلان^____^
ترلان:به من ربطی نَ .. دا.. ره
-باشه منم میرم هرچی دیشب شنیدم به آترین میگم
ترلان با یکم تعجب گفت:برو بگو
-باشه بذار یک زنگ بزنم
ترلان:غلط کردی
رها: ب س کنید دیگه ،ترلان به حسابه توهه زر زیادی هم نزن
ملودی:اوه اوه خشم اژدها سه!!
رها بالشتی که کنارش بود رو پرت کرد که بخوره به ملودی،که همون موقع ملودی جاخالی داد ودر باز شد و بالشت خورد تو صورت آترین
romangram.com | @romangram_com