#لحظه_های_عاشقی
#لحظه_های_عاشقی_پارت_2


- بابا جواب سلام واجبه ...

- برو تو هم ... الان داری منو از راه به در می کنی ؟

- اصلا به من چه ... هر کاری می خوای بکن ... بچه ی باادبیه ها !

- خب این چه ربطی داره به بحث ما ؟

- همینجوری گفتم ...

- آره به جان خودت ...

- آره به جان خودت ...

- برو بابا از جون خودت مایه بذار ...

- خوب منم توام دیگه ... مثلا من صدای درونتم ها ...

- حالا هر چی "

دستم لرزید روی دکمه ی پاسخ و همزمان روی دکمه های کیبورد : " سلام ، ممنون "

دستم رفت روی ارسال پاسخ و پیام ارسال رو دیدم ...

" - ای وای فرستاده شد ... نگا تو رو خدا ... اون موقع تا حالا سرعت پایین بودا ... الان چقدر تند شده ....

- آخه اینم حرف بود تو فرستادی « سلام ، ممنون » ... راحله ، تو اصلا یه قالب یخی .. خشک و منجمد !

- چی شد شما دوباره تشریف آوردید ؟

- اومدم یکم نصیحتت کنم دختر

- حتما منم باید عقلم و بدم دست تو ... ؟

- من هر چی میگم برا خودت می گم ...

- وای خداجون مردم از خنده ... اگه تو خیر و صلاح منو بخوای که دور از جونم باید برم بمیرم ...

romangram.com | @romangraam