#کما_پارت_47


خوب هستین ؟

............

خانم محمدی از خانم شکیبا خبر دارید ؟

.............

آخه با گوشیشون تماس گرفتم خاموش بود .

.............

یه دفه چشماش گرد شد ، نزدیک بود تصادف کنه که زد کنار و با صدای بدی ترمز زد و فریاد کشید :

تصادف ؟ کــــــــــــــــــــــــ ی ؟

............

آخه الان باید به من بگید خانم ؟

...........

یه ذره آرومتر شد و گفت :

بله حق با شماست ، میشه آدرس بیمارستان رو لطف کنید ؟

...........

شما آدرسو بدید من اونجا خودم از پدرشون اجازه می گیرم .

..........

اصلا بدون اجازه پدرشون اجازه ملاقات غریبه رو نمی دن .

..........

خب شاید پدرشون از قبل خودشون اجازه دادن شما راحت به ملاقاتشون برید .

..........

بله بله بفرمایید .

سریع یه کاغذ و خودکار در آورد و آدرسو یادداشت کرد در آخرم تشکر و با خداحافظی قطع کرد .

romangram.com | @romangram_com