رمان کما

#کما_پارت_32


می بینم رفتی اتاق دکتر یگانه ؟؟؟؟-

دکتر یگانه ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!! مگه بهراد دکتره ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!

کنجکاو شدم و دنبالشون رفتم ...

آره بنده خدا وضعیتش تغییری نکرده ، دلم براش می سوزه. -

- چی بگم ... معلوم نیست کدوم نامردی این بلا رو سرش آورده پلیسا می گن ضربه از پشت سر بوده.

آخه عجیبه اگه دزدی چیزی بود پس چرا هیچی از وسایل خونش کم نشده ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! -

- شاید دزدا تا دکترو ناکار کردن نامزدش رسیده و اونا هم فرار کردن

نمی دونم والا ولی این قضیه به نظرم مشکوکه ! -

می دونی ... -

با صدای سلام بهراد برگشتم سمتش جوابشو دادم ، متفکر به روبروم خیره شده بودم که بهراد پرسید :

چیزی شده ؟ -

یه سوال بپرسم راستشو می گید ؟-

بفرمایید-

- شما دکتر هستید ؟

تعجب نکرد با لحنی که توش خنده موج می زد گفت :

- از این پرستارای پر چونه انتظارش کامل می رفت که متوجه بشین ... بله من دکتر هستم .

- رشته تخصصیتون چیه ؟

- مغز و اعصاب

- آخرین مدرک تحصیلیتون چیه ؟

- فوق تخصص

اوووووووووووه خدای من !!!!!!!!!!!!!!!

من اون سری تو دلم مسخرش کردم ولی نگو بنده خدا واقعا فوق تخصص مغز و اعصاب داره ...

romangram.com | @romangram_com