#رمان_خدا_عشق_را_واسطه_کرد
#رمان_خدا_عشق_را_واسطه_کرد_پارت_20


- غذای ایرانی ؟

- بله

- اسمش چیه ؟

- قورمه سبزی

- بوی فوق العاده ای داره ، امکانش هست ازش تست کنم ؟

دلم میخواست از اون جوابای رک و بی پرده خودش بهش بدم و بگم نه ، آخه بعد از چند ماه غربت نشینی میخواستم دو وعده غذای مورد علاقمو بخورم ولی در مرام ایرانی جماعت نمیگنجه که بشینه جلوی یه نفر غذا بخوره و اون یه نفر فقط نگاه کنه ،

سرمو به نشونه موافقت تکون دادم و دو بشقاب برنج و خورشت جداگانه کشیدم و یکیشو جلوی کارلو و یکیشم جلوی صندلی خودم گذاشتم ، دو پیاله هم سالاد شیرازی و پارچ دوغ دست ساز خودم تکمیل کننده میز غذا بود ،

نگاه پر از سوال کارلو روی میز بود ، شروع به توضیح دادن کردم که باید از خورشت روی برنج بزاره ، میتونه توی سالادش آبلیمو و روغن زیتون بریزه و ...

شروع به خوردن کرد ، تمام توجه ام به عکس العملش بود ، ولی کارلو قاشق های بعدی هم خورد و نظری نداد ، از چهره سرد و بی روحش هم هیچ چیزی نمیشد برداشت کرد ،

نفس عمیقی از حرص کشیدم و منم شروع به غذا خوردن کردم ...





با دستمال دور دهنمو پاک کردم و دستی به شکم صافم کشیدم ، خیـــــلی چسبید ، دستم درد نکنه ،

ولی کارلو هنوز داشت میخورد ، ماشاالله خوش خوراکه ، پس غذاهای خودشون خوب نیست که به اندازه معمولی میخوره و هیکل روفرمی داره اگر ایرانی بود مطمئنا یه شکم بزرگ زودتر از خودش وارد میشد ،

از تصور کارلو با شکم بزرگ خندم گرفت سعی کردم خودمو کنترل کنم ، نهایتا یه لبخند ملیح روی لبهام شکل گرفت ، بالاخره وقتی همه برنج و خورشت تمام شد از خوردن دست کشید ،

من با چشمای گرد شده فقط قابلمه های خالی نگاه میکردم ، کم کم از حالت تعجب به غمگینی رسیدم ، غم تمام وجودمو فرا گرفت آخه خیر سرم میخواستم فردا ظهر هم قرمه سبزی کوفت کنم !

ظرفا رو جمع کردم و با قابلمه شستم ، آشپزخونه که مرتب شد وارد پذیرایی شدم ، با درکمال حیرت کارلو داشت قرآنو با سردرگمی نگاه میکرد :

ـ اگر وضو داشته باشی بهتره .

سرشو بلند کرد و گفت :

- چی ؟

در حالی که به سمت اتاقم میرفتم گفتم :

- هنگام خواندن قرآن وضو داشته باشی بهتره و اگر وضو نداشته باشی نباید دستت به نوشته ها بخوره .

وارد اتاقم شدم و کتابمو برداشتم و برگشتم که بیرون برم که با کارلو سینه به سینه شدم ، پشت سرم وارد اتاقم شده بود ،

نفس عمیقی کشیدم و گفتم :

- در کشور شما به شما یاد ندادند که وقتی میخواید وارد مکانی بشید ابتدا در بزنید ؟!

انگار گیج بود :

- اوه متاسفم اصلا حواسم نبود ... وضو چیه ؟ از کجا باید تهیه کنم ؟

خندم گرفت :

- وضو یه کاری هست که باید انجام بدید و تهیه نمیشه .

romangram.com | @romangraam