#رمان_خدا_عشق_را_واسطه_کرد
#رمان_خدا_عشق_را_واسطه_کرد_پارت_132


- من باید بگم ؟





- پس چه کسی باید بگه ؟ من از کجا باید بدونم تو در دو روز گذشته چه خوردی یا کجا رفتی یا چه اتفاقی برات افتاده ؟





- من دو روز گذشته به یک مزرعه در اطراف شهر رفتم و نهار هم اسکالوپ مرغ و شام هم سوپ سبزیجات خوردم ، البته از عصر تا غروب هم وسط مزرعه نشستم .





- چندین ساعت روی زمین نشستی ؟ باد هم می وزید ؟





- بله .





- رطوبت زمین همچنین وزش باد در ایجاد این بیماری نقش داشته اند .





- کی ترخیص می شم ؟





- تا یک یا دو ساعت دیگه میتونی به خونه بری اما اینبار مواظب باش دوباره خودتو بیمار نکنی .





و به همراه پرستار بیرون رفت .





از خودم عصبانی بودم ، اون از پیچ خوردن پام این هم از تب و لرز ! دردسر پشت دردسر ،



romangram.com | @romangraam