#رمان_خدا_عشق_را_واسطه_کرد
#رمان_خدا_عشق_را_واسطه_کرد_پارت_121


- عزیزم در موقعیت های خاص آدم نیاز به کمک یک نفر دیگر داره ، مثل آتش نشان یا یک پزشک یا هر کسی که این کمک ازش برمیاد ، هر دینی با هر قانونی حتما یک شرایط ویژه ای رو هم پیش بینی کرده و استثنایی هم قائل شده .





اسلام کاملترین دین جهان این استثنا رو قائل شده ، در مورد لمس نامحرم استثا هم داره به این ترتیب که در شرایط اضطرار کمک به نامحرم و دست زدن به او برای نجاتش از نظر شرعی مانعی ندارد ...





نفس عمیقی کشیدم :





- من مشکلی برای گرفتن کمک از آقای دلوکا ندارم .





کارلو به سمتم اومد :





- میخوام بغلت کنم .





مردمک های چشمم گرد شد ، دست راستشو دور شونم حلقه کرد و دست چپشو زیر زانوهام انداخت و خیلی راحت در یک چشم برهم زدنی روی هوا بودم ،





شَرم قوی ترین حسی بود که در اون لحظه داشتم ، شَرم از خدای خودم ، درسته از نظر شرعی اشکالی نداشت اما نمی تونستم با خودم کنار بیام ،





کارلو خیلی خونسرد به نظر می رسید و درون من از گرمای دست هاش پر از تلاطم بود ، لمس نامحرم برای من اولین بار نبود و این تلاطم وجودم منو به تعجب وامیداشت !





با صدای کارلو نگاهم سمت صورتش کشیده شد :



romangram.com | @romangraam