#رمان_خدا_عشق_را_واسطه_کرد
#رمان_خدا_عشق_را_واسطه_کرد_پارت_108






- صدای شما رو که شنیدم عالی شدم ، شما خوبی ؟





- من هم خوبم عزیزم ، هنوز تو رختخوابی ؟





- با اجازه شما همین الان با صدای زنگ موبایلم بیدار شدم .





- اوووه چقدر میخوابی دختر ! ساعت 8 صبحه !





- آخه روز تعطیله .





- زودتر بلند شو ، دست و صورتتو بشور ، صبحانه بخور ، یک لباس مناسب بپوش و با کارلو بیا اینجا .





- اما من آمادگی ندارم !





- آمادگی نمی خواد ، من اینجا منتظر شما هستم ، میبینمت .





و اصلا مهلت نداد من جوابی بدم و قطع کرد .





romangram.com | @romangraam