#خیابان_یکطرفه_پارت_6

– صلاح دونستن ؟! حتما شوهر من باید بره زیر دست یه الف بچه کار کنه ؟

دوباره صدای یزدان به گوشم رسید :

– حتما اون پیرمرد و چیز خور کردن . وگرنه دیگه انقدرکوته فکر نبود !

بابا ابروهاش و تو هم کشید :

– ما به این وصیت نامه اعتراض داریم !

صدای بلند میرزایی همه رو سر جا نشوند :

– هیچ اعتراضی وارد نیست !

********

پشت این پنجره ها دل میگیره غم و غصه ی دل و تو میدونی

وقتی از بختِ خودم حرف میزنم چشام اشک بارون میشه تو میدونی

– غم عالم ریخت تو دلم . بسه دختر . انقدر این آهنگ و گوش نده . دمنوشت و خوردی ؟

لیوان خالی رو بی حوصله به دست گلی دادم و تابی روی صندلی نانویی خوردم . چشمام و بستم و دل دادم به صدای فریدون .

میخوام امشب با خودم شِکوه کنم شِکوه های دلم و تو میدونی

بگم ای خدا چرا بختم سیاست چرا بختِ من سیاست تو میدونی


romangram.com | @romangram_com