#خشم_و_سکوت_پارت_99

تارا با تهدید پل که دوباره سراغ نزول خورا می رود ، فورا” پرسید:

- خودش اینو گفت ؟

- آره خودش گفت . بهت که گفتم اون می خواست از من پول قرض کنه . هفته پیش ازش یه نامه داشتم که نوشته بود بدجوری تو مخمصه افتاده ، اما من یک دراخما ام به اون قرض نمی دم ، چون هر چی باشه اون خیلی بیشتر از من می گیره ، پس چرا من باید به خاطر اون پول کم بیارم .

تارا اخم کنان گفت :

- من نگرانیم از پله ، اون قبل از این که به سن قانونی برسه دردسر زیادی برای لئون درست می کنه .

اندرولا که گویی اصلا” مسئله برایش مهم نبود ، با بی اعتنایی شانه هایش را بالا انداخت و گفت :

- این دفعه ی اولش نیست ، اون قبلا” ام چند بار مقروض بوده و لئون مجبور شده بره انگلیس موضوع رو حل و فصل کنه ، اونو از شر قرضاش خلاص کنه و همه چیز رو مثه اولش روبراه کنه . تو می تونی مطمئن باشی که اون امکان نداره تا بیست و پنج سالگی ارثیه اش رو بگیره .



تارا در سکوت به فکر فرو رفت و داستانی که پل در اولین ملاقاتشون تعریف کرده بود را مرور کرد . پل از همان ابتدا حس ترحم او را برانگیخته بود و باعث شده بود او فورا” به لئون برچسب دیکتاتوری بزند . اما حالا می دانست لئون کاملا” در رفتارش نسبت به پل حق داشته است . پل اصلا” قادر به نگهداری ثروتش نبود و اگر آن چه اندرولا گفته بود – تارا لحظه ای هم درباره ی صحت آن تردید به دل راه نمی داد – درست باشد ، لئون دلایل فراوانی برای ندادن ارثیه پل داشت .

وقتی اندرولا جا به جا کردن وسائلش را به پایان رساند ، گفت می رود دوش بگیرد و بحث آن ها در همین جا تمام شد ، اما بعدازظهر موضوع را در حضور تارا با لئون مطرح کرد.

اندرولا گفت :

- لئون … من می خوام ازدواج کنم .

و بعد از گفتن این حرف بلافاصله به طرف دیگری نگاه کرد ، سکوت سنگینی بر اتاق حکمفرما شد و بعد از مدتی لئون با لحن بسیار آرامی پرسید:

- تو می خوای ازدواج کنی ؟ این خبر خیلی ناگهانی ایه ، نه ؟

- من اونو … مارتینو … از خیلی وقت پیش می شناسم . لئون من فکرامو خوب کردم .

صدای اندرولا التماس آمیز بود و چشمانش را ملتمسانه برای درخواست حمایت دوباره به لئون انداخت .

- مارتین ؟

اخم سنگینی بر صورت لئون سایه انداخت و او با لحن تند و خشنی گفت :

- اینی که می خوای باهاش ازدواج کنی یونانی نیست ؟

اندرولا گفت :

- نه ، اون انگلیسیه و خیلی ام بی چیزه .


romangram.com | @romangram_com