#خشم_و_سکوت_پارت_7

او با لحن تندی پاسخ داد:

- بله ، البته که می تونه به همین علتم من تصمیم دارم تا چهار ماه دیگه ، تو ماه سپتامبر که بیست و یک ساله شدم با احتیاط باشم.

و در ادامه به تارا اطمینان داد که از اعتماد به او ضرر نمی بیند .

- پدرم ثروت زیادی برای من و خواهرم گذاشته فقط نمی فهمم چرا لئون تا این حد در مورد من خست به خرج می ده ، اصلا” این پول حق منه.

اخم های پل درهم رفت و لیوانش را یک جا سر کشید ، بعد زیر لب غرغر کنان با خودش گفت:

- من از حالا تا سپتامبر حتی یک لحظه ام نباید اشتباه کنم ، چون راس راسی ادامه ی این زندگی فلاکت بار تا چهار سال دیگه برام غیر قابل تحمله.

- خواهرتون هم مثل شما مقرری کمی می گیره؟

پل به لیوان خالیش خیره شد و تارا احساس کرد که او از نگاه کردن به چشم های تارا پرهیز می کند .

- ظاهرا” خودشو اداره می کنه اما فکر نمی کنم اونم به اندازه ی کافی بگیره.

- اونم باید مثل شما صبر کنه؟

- اون تا قبل از بیست و پنج سالگی به هیچ عنوان نمی تونه اختیار ارثیه شو بگیره و لئون حتی می تونه تا سی سالگی اونم ارثیه شو نگه داره.

- تا سی سالگی ؟

- بله ، دقیقا” و اگر اشتباهی بکنه ، لئون همین کارم می کنه . اما اون فکر می کنه اندرولا عاقله و از دید لئون اون هیچ کار خطایی مرتکب نمی شه . به همین دلیلم لئون هیچ وقت ارثیه ی اندرولا رو نگه نمی داره . خیلی خوبه که اون نمی دونه …

جوان با نگرانی از ادامه ی صحبت باز ایستاد ولی بعد بلافاصله به خود آمد و گفت:

- چقدر من احمقم ، شما که هرگز خواهر و برادر منو نمی بینین پس چه اشکالی داره که اسرار مارو بدونین . می دونین اندرولا یه دوست داره که هم انگلیسیه و هم فقیره و اگه لئون این دو تا موضوع رو بفهمه ، حسابی از کوره در می ره.



پل لبخند مختصری زد و ادامه داد:

- اون قدرها هم که لئون فکر می کنه اندرولا سربراه نیست ولی در عوض آب زیرکاست و دائم جلوی لئون تظاهر به اطاعت می کنه تا وقتی به سن قانونی برسه و ارثیه شو بگیره.

تارا در مورد آن چه پل گفته بود به فکر فرو رفت . در واقع این مسائل هیچ نفعی برای تارا نداشت ولی کنجکاوی او را بر می انگیخت . چه شیوه ی نامعقول و عقب افتاده ای است که هنوز در جایی جوان تحصیل کرده ای تا این حد تابع هوی و هوس مردی باشد که تا آن جا که تارا فهمیده بود نسبت به برادر و خواهر ناتنی اش کاملا” مستبد و زورگو بود .

- برادرتون از انگلیسیا خوشش نمی یاد؟

و فکر کرد که با این وجود با فرستادن برادرش به دانشگاهی در انگلیس مخالفتی نکرده است.


romangram.com | @romangram_com