#خشم_و_سکوت_پارت_28
چشمان سیاه لئون به حالت عجیبی برق زدند و بلافاصله گفت :
- انگلیسیا چه رسم های عجیبی دارن !
- منظورتون اینه که این جا چون والدین خودشون قرار ازدواجو می ذارن همه چیزو حتی قبل از از عروس بیچاره می دونن ؟
به نظر می رسید این حرف تارا باعث تفریح لئون شده است.
- عروس بیچاره ؟ این مایه افتخار یه دختره که مردی به اون پیشنهاد ازدواج بده.
تارا لب هایش را به هم فشار داد . به نظر می رسید که دوباره بحث قدیمی شان از سر گرفته شده بود .
- شاید این موضوع این جا …
لئون در حالی که خمیازه اش را می گرفت صحبت او را قطع کرد و گفت :
- نه تنها این جا ، بلکه تو همه کشورهای شرقی اینطوره.
این ادا و اصول لئون باز آتش خشم تارا را شعله ور کرد .
- خیلی خب ، این موضوع در دنیای شرق شما رایجه ، اما تو غرب زنا از حقوقی برابر با مردا برخوردارن.
- من هم از این موضوع تعجب می کنم که چرا باید این طور باشه ؟
تارا به لئون که با فاصله کمی از او نشسته بود نگاه کرد و بر تصمیمش برای فریب دادن او مصمم تر شد .
- آقای … آقای … ا …
لئون با لحن خاصی زیر لب گفت :
- لئون . قراره ما تو آینده نزدیک با هم قوم و خویش بشیم .
- لئون … علی رغم موافقتتون با من به عنوان نامزد پل و گفته خودتون که انتخاب عالیی کرده ، احساس می کنم از من بدتون می یاد .
چشمان لئون با تلالوئی خاص ، لحظه ای بر تارا ثابت ماند ، نقاب خونسردی او هنوز بر چهره اش باقی بود . او در آن نور ضعیف چراغ های لابلای شاخ و برگ درختان با موهای مشکی که روی پیشانیش ریخته بود و پوست صیقلی قهوه ای – مسی رنگش که در مقابل سفیدی یقه ی پیراهن کتانی اش تیره تر از همیشه می نمود ، حتی با ابهت به نظر می رسید . دستان کشیده و باریکش که به طور چشمگیری پر قدرت و قوی به نظر می رسیدند ، در مقابل آستین های سفید پیراهنش که روی مچش بسته شده بود تیره تر از آن چه بودند ، می نمودند . تارا علی رغم میلش اعتراف کرد که او بی شک بیش از حد تصور جذاب است . واقعا” بر یک زن چه می گذشت اگر لئون اراده می کرد او را به وسوسه بیندازد ؟ تارا از افکار خودش متعجب شد ، به خود آمد و همه ی آن ها را از ذهنش خارج کرد … ولی بعدا” دوباره همه ی آن فکرها به ذهنش بازگشتند .
- چیزی از من دیدید که نشون داده از شما خوشم نمی یاد ؟
هیچ اثری از نگرانی در لحن آرام صحبت کردن او مشهود نبود . او ادامه داد :
- شما چه طور چنین برداشتی کردید ؟
romangram.com | @romangram_com