#خیانتکار_عاشق_پارت_83
_آراد، به نظرت رائیکا می تونه مثل رویا این ماموریت رو با موفقیت تموم کنه؟
دستش رو به سمت صورتم آورد و تره ای از موهام که جلوی صورتم بودن رو کنار زد
_رائیکا رو نمی شناسم اما تو می تونی!
_واقعا؟
_چرا که نه!
از جاش بلند شد دستم رو کشید و به دنبالش به سمته ماشینش کشید.
بعد نشستنم، خودش هم نشست
_خودت که می دونی من سایه به سایه دنبالتم و ازت محافظت می کنم.
لبخنده کمرنگی زدم و گفتم:
_اگه تو نبودی این دختر بچه ی دست و پا چلفتی، خیلی وقت پیش کشته شده بود.
آراد کسی بود که به من انگیزه ی ادامه دادن می داد.
لحظه به لحظه و سایه به سایه مراقبم بود، خیلی بیشتر از یک مافوق!
چیست فرق آدمی با جانور؟
تاکه می نازد به خود از آن بشر؟
آدمی را گر نبود این امتیاز
بود بیشتر از جانور غرق نیاز
هست نیروی ممتازه بشر، عقل دوراندیش آینده نگر
درشگفتم که چرا این برتری
گشته در او مایه ی وحشیگری
درطبیعت بی گمان هرجانور هست دروقت سیری بی خطر
من نمی دانم نمی دانم
چرا نوع بشر، هست وقت سیری خون خوارتر
درمیان جنگل دور و دراز
هیچ حیوان دیده ای همجنس باز؟
هیچ شیری دیده ای دربیشه زار؛ جمع شیران را کشد بالای دار؟
romangram.com | @romangram_com