#خیانتکار_عاشق_پارت_70
با شنیدن صدای زنگ گوشیم دوئیدم سمتش و برداشتمش
_الو
_خانوم سعادت؟
سعادت کیه؟
چشمام گرد شد، من آریانصبم!
با یادآوری اسم مستعاری که برای ماموریت جدیدم بهم داده بودن، صدام رو صاف کردم و گفتم:
_خودم هستم بفرمائید!
_از شرکت آریان سپهر تماس می گیرم علوی هستم
_اها بله؛ کاری داشتین؟
_بله مراحل استخدام شما تکمیل شد.
اگه هنوز هم مایل به کار هستید، فردا راس ساعت هشت صبح تشریف بیارید
آرامشم رو حفط کردم که از ذوق و ترس و هیجان زیادم جیغ نکشم
_بسیار خوب پس من فردا صبح خدمت میرسم
_سپاس
اون روز که تایمش رو یادم نیست، شروعی برای رائیکا سعادت شد.
یه نقش جدید از یه آدم جدید، که کاملا در ستیز با روحیه ی من بود.
وجه شباهتش باهام خانواده ای بود، که نداشت...!
تفاوتش در این بود که با خلاف مرده بودند
رائیکا سعادت دختر یک خلافکار بود که باید به یه خلافکار بزرگ تر نزدیک می شد.
اون دختر بلوند که لوند و پر از عشوه و دروغ بود، باید رامتین هدایت رو جذب می کرد و به تاوان گناهانش ویران می کرد.
اما من نمی دونستم رامتین کیه...
هنوز هم نمی دونم اون مرد واقعا چی از رائیکا سعادت دیده بود که درگیر رویا و تانیا هم شد.
اون یه عاشق بد بود!
خب برگردیم به رائیکا سعادت...
( رائیکا )
romangram.com | @romangram_com