#خیانتکار_عاشق_پارت_67

من می دونم بازم تو واسم بگو

خیس شده از اشک تو لباسم بگو

بیمارم دلیل درد قلب من اینه

می بینم نگاهتو دوباره غمگینه

چه سخته وقتی آدم انتهای زندگیشو میبینه

من هستم به من بگو تموم درداتو

پاک کردم با اشک چشمم اشک چشماتو

چه فرقی داره اینکه من مقصرم یا تو...؟

از احساسی که توی لحن صداش بود تپش قلبم شدید تر شد و دست هام مشت شدن

***

با صدای کامیار از فکر دراومدم و پرسیدم:

_چیزی گفتی؟

_گفتم چیزی نمی خوای؟

با لبخند سر تکون دادم

_نه ممنون؛ گیتار و پس دادی؟

خندیدو گفت:

_آره؛ راستی تو امضا نمی خوای؟

نگاهم رو از لب های خوش فرم و لبخند شیطونش به سمت چشم های عسلیش سوق دادم و گفتم:

_خودت و دارم امضات و می خوام چیکار؟

ناگهان روش و برگردوند و دستی بین موهاش کشید و خیلی ناشیانه بحث و عوض کرد و گفت:

_راستی زنگ زدم تا بچه ها هم بیان

_کار خوبی کردی!

_بلاخره علیرغم اینکه هم خون نیستیم، خونواده و همکاریم.

سری تکون دادم و با لحن سوال برانگیزی گفتم:

_خدا کنه بمونیم


romangram.com | @romangram_com