#خیانتکار_عاشق_پارت_4
باتلخی پرسید:
_خداحافظی با خودم؟!
با خونسردی ذاتیم حرفش رو قطع کردم
_نه؛ خداحافظی با گذشتت، با چیزایی که از دست دادی!
دماغش رو بالا کشید و پشت دستش رو روی چشم هاش کشید
_من چیزی جز بدبختی از دست ندادم.
در حالیکه نگاهم به آینه ی جلوم بود، گفتم:
_پس دیگه هرگز براش گریه نکن.
دستش رو به سمتم آورد و عینکم رو برداشت
_یعنی تو گریه نکردی؟
دست های مشت شدم روی فرمون رو باز کردم و لبخندی به روش زدم:
_من ناراحت نیستم آبجی کوچیکه!
کارم و بلدم؛ تو هم تلاش کن از اینکه قبولت کردن، پشیمونشون نکنی!
****
عشق مثل دیدن راه درست تو دو راهی
عشق مثل تو که تارکیو مثل ماهی
عشق مثل شوری اشک رو لب که قشنگه هر از گاهی..
عشق مثل زهر و طعم عسل مثل جونه
عشق مثل رویای نیمه شبه نمیمونه
عشق مثل عشقه فقط که فقط توی قلبای مهربونه
عشق مثل درد دل منه با غم
مثل چشمای خیسه یه آدم
دلیل سر به راه شدنه
عشق یعنی غیر تو از همه خستم
یعنی میگی مواظبت هستم
romangram.com | @romangram_com