#خیانتکار_عاشق_پارت_35

جوونم!

قشنگ سپرشو قر کرده بودم

دهنم سرویس، خدا تومن پولشه!

یه جنسیس مشکی بود که برای درست کردن خسارتش، احتمالا باید کلیم رو می فروختم.

در سمت شاگرد که باز شد...

همون لحظه حسی مثل پشیمونی به جونم افتاد

و یادآور کرد که ای کاش فرار می کردم

باصدای جیغ زنونه ای برگشتم و به دختری که دهن شو باز کرد، نگاه کرد و فهمیدم برای فرار کردن دیر شده!

_هوی خانوم!

مگه کوری؟ ببین عروسک و چیکار کردی؟

تو اون لحظه تنها چیزی که به ذهنم رسید، این بود که با چه نازی حرف می زنه، انگار دوس پسرشم که تو دعوا هم عشوه می ریزه

اون روی لاتم رو نشون دادم

_هوی توکلات؛ فرقون! کور تویی و اول و آخرت.

مگه پشت خر نشستی که یکدفعه ترمز می کنی؟

راهنمایی، بوقی، چراغی، چیزی، چشمات که حمدلله دکوری نیست؟

دریک آن قرمز شد و با عصبانیت گفت:

_درست حرف بشن دهاتی!

می دونی من کیم که دره فاضلاب تو باز کردی؟

با پوزخند و تمسخر گفتم:

_خره بابات!

فاضلاب هم لب های شتریته؛ میمون هفت رنگ!

خواست حرفی بزنه که مردی از ماشین پیاده شد و با لحن قاطعی گفت:

_ خانم چه خبرته؟ معرکه گرفتی؟

با اخم و جدیت قدمی به سمتم برداشت و به دختره اشاره کرد، ساکت باشه.

_حرف شما متین، بنده باید راهنمارو می زدم؛ ولی دلیل قر شدن سپر ماشینم هم بعد سه دقیقه کاملا معلومه.


romangram.com | @romangram_com