#هاید
#هاید_پارت_50


هاوارد: برای شماست..



کمدتون رو خالی کنید و با اینا پرش کنید.

فقط مخصوص شماست... اون روز که برگشتم برای انگشتر رایکا .. گفتم طراحی کنن.

با وجود این لباس سایه ها نمیتونن بهتون صدمه بزنن.

رایکا از جاش بلند شد و رفت سمت لباس ها و گفت: ایول قرمز هم داره.



_ تو از کی تاحالا از قرمز خوشت اومده؟



رایکا: کی گفته خوشم اومده؟؟

فقط دیدم رنگش به پوست سفیدم میاد ... باهاش حال کردم.

برای هممون لباس بود... لباسای من رو نشونم داد بیشترش سفید و رنگای روشن بود..



هاوارد: اینارو نمیتونی اتیش بزنی.



_ ت..تو از کجا ؟!



هاوارد: اینجا خونه منه... از تک تک اتفاقات داخلش با خبرم.



مایا اومد کنارمون و گفت: پس بابا کجاست؟



پیتر: اینجام..



همزمان با صداش همون برگشتیم و نگاش کردیم.

اومد کنارم و عین بقیه مشغول دیدن لباس ها شد.



پیتر: باید برگردیم شیکاگو



لباس تو دستم رو اویزون کردم سرجاش و پرسیدم: چراا؟!



پیتر: یه کتابه... راجب سایه ها یه سری اطلاعات داخلش هست.

اونو نیاز دارم.



_ اخه... ما که نمیتونیم برگردیم.

خودت گفته بودی سایه ها اونجان .



پیتر: اره ... ولی واقعاا اون کتاب رو میخوام..



_ چرا؟ مگه چی راجب سایه ها نوشته؟




romangram.com | @romangraam