#هوای_تو
#هوای_تو_پارت_13
ساعتي بعد حاج خانوم با كوهي از اتشفشان به سراغم امد...در اتاقم بودم كه در بشدت باز شد و به سمت امد و گفت:
- تو ادب و احترام حاليت نيست؟..اينا چي بود كه گفتي؟ پاك ابرومو بردي پيش عمه...
حاجي بفهمه مي دوني چي ميشه؟
نفسم را پر صدا بيرون دادم و با صداي كنترل شده اي گفتم:
- ببخشيد حاج خانوم ..شما بايد جواب اون همه بي احترامي رو مي داديد كه نداديد..حالا كه خودم از خودم دفاع كردم ... شما توش حرف داريد ؟
- من كه از پس اين زبون تو بر نميام ..فقط مي تونم بگم جواب حاجي با خودت...مي دوني كه چقدر رو عمه عزرا حساسه...بخدا اگه نوه ام تو شكمت نبود..يه لحظه هم نمي ذاشتم كه اينجا بموني
چشمانم تر شدند...و خواستند فرياد سر دهند:
- من كه مي خواستم برم.... خودتون نذاشتي ..حالا چرا انقدر سرم منت مي ذاريد ؟
- شب فقط منتظر باش ....اونجا نگي حاج خانوم كجايي كه ..بيا به دادم برس
- من كار بدي نكردم كه نگرانش باشم
نگاهي به سرتا پايم كرد و قدمي به عقب رفت و گفت:
- همه عروس دارن منم عروس...نمي دونم بايد به چه چيزت بنازم...لابد به فوقي كه هنوز تمومش نكردي ؟
جواب دادن ديگر سودي نداشت..هر چه جواب مي دادم ...انان بدترش مي كردند و حرف خود را مي زدند...سرم به دوران افتاد ولبه تخت نشستم و سرم را ميان دستان كشيده ام قرار دادم...و چشمانم را روي هم قرار دادم ...
حالم را مي ديد و ادامه مي داد:
- سهرابمو گرفتي ...3 ساله زندگيمونو بهم رختي ...چطور پسرم رو رام خودت كردي كه نمي تونست جز تو كس ديگه اي رو ببينه...
فراوون دختر براش ريخته بود..از خانواده دار بگير تا دكتر و مهندس و تحصيل كرده ...اما خام توي بي كس شد ....
چشمانم را بيشتر بهم فشردم..قطره اول فرو افتاد و او باز گفت:
- حتما پيش خودت فكر كردي ...بعد از حاجي قراره چي به سهراب و برادرش برسه كه حاضر شدي بياي اينجا و پيش ما زندگي كني
پسرمو تو اوج جووني بايد زير خروارها خاك ببينم ...حتي نفهميد ه بود كه بابا شده..تو كشتيش ...انقدر حرصش دادي و اذيتش كردي كه بلاخره كشتيش ...
قطرات اشك بي محابا از چشمان بسته ام ...فرو مي افتادند و او بي رحمانه مي تاخت بر روح و روان خسته و زخم خورده ام...
- يه روز تقاص همه اينا رو بايد پس بدي ...فقط منتظرم كه بارتو زمين بذاري ..بعد از اون يه روزم نمي ذارم اينجا باشي....به حرف حاجيم كاري ندارم..ديگه سر سهرابم ...كوتاه نميام...
romangram.com | @romangraam